انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

سینما در دشتستان

پس از شهرستان بوشهر، دومین شهرستان استان که دارای سینمای خصوصی شد شهرستان دشتستان است. اولین سینمای این شهرستان در مرکز این شهرستان ـ برازجان ـ ساخته و تأسیس شد که به سرنوشت سینمای اول بوشهر مبتلا گشت و با مخالفت مذهبیون به تعطیلی گرایید پس از آن نیز دومین سالن این شهرستان افتتاح شد.
رازجانی ها و سفر برای دیدن فیلم
مرتضی قربانی نژاد در مقاله ای در ویژه نامه «سینما در بوشهر» هفته نامه « سلام جنوب» تاریخچه تأسیس سینما در برازجان را شرح می دهد: برازجان تا سال 1342 خورشیدی، فاقد پدیده ای به نام «سینما» بود. نوجوانان و جوانان[این شهر ] هر وقت هوس دیدن فیلم سینمایی می کردند. ناچار بودند به بوشهر و یا اگر از امکانات خوبی برخوردار بودند تابستان ها به شیراز بروند. در آن زمان یعنی دهه ی 1330 تا 1340 بوشهر دارای سه سینما بود که یکی در کنار پمپ بنزین قدیمی شهر نرسیده به چهار راهی نزدیک هنرستان فنی و حرفه ای حاج جاسم بوشهری و رو به روی اداره ی عمران سابق به نام «سینما پارس» بود که کاملاً رو باز و تابستانی بود و دومی نزدیک به سه راهی جنب مدرسه 13 آبان در کوچه ای که منتهی می شد به میدان و مسجد کوتی در زندان شهربانی به نام «سینما ساحل» که این سینما کاملاً سر پوشیده و شبانه روزی بود و سومی در خیابانی که به شهربانی و دروازه منتهی می شد کمی پایین تر از شهربانی سابق تقریباً رو به روی ساندویچی «گلعین» به نام سینما ایران قرار داشت.
سینمای سیار در برازجان:
ماشاالله کازرونی از مخالفان سینما در برازجان و از سردمداران تحصن علیه تأسیس سینما در این شهر در گفت و گویی به سینما سیار در برازجان پرداخته و می گوید:پدیده ای به نام سینما در برازجان برای مردم پدیده تقریباً ناشناخته ای بود. اکثر مردم نمی دانستند اصلاً سینما چیست و چطور است. انگلیسی ها از این موضوع حداکثر استفاده را می کردند. برخی شب ها دستگاه سیار پخش فیلم می آوردند و فیلم هایی درباره ی صحنه های نبرد نیروهای انگلیسی و متفقین علیه آلمانی ها و متحدین پخش می کردند. فیلم ها را یا پشت دیوار سفید دژ و یا کنار تلفن خانه (مغرب ژاندارمری)روی دیوار پخش می کردند. گاهی وقت ها هم با خودشان پرده سیار می آوردند. متأسفانه استقبال مردم هم خیلی زیاد بودمردم ازاول غروب برای جاگرفتن می آمدند. کازرونی در این گفت و گو همچنین ابراز می دارد که: « برای دیدن سینما سیار تنها مردان حاضر می شدند و خبری از حضور دخترها و زن ها نبود و همچنین در دبیرستان فرخی برازجان نیز گاهی اوقات برای دانش آموزان فیلم پخش می کردند. اغلب فیلم ها جنگی و درباره ی پیروزی های نیروی انتظامی انگلستان بر آلمانی ها بود و جنبه ی تبلیغاتی داشت برخی فیلم ها نیز درباره ی جاذبه های طبیعی اروپا و به خصوص انگلستان بود. البته انگلیسی ها در بوشهر هم سینما سیار داشتند و در محله ی کوتی فیلم جنگی نمایش می دادند. قرائت خانه انگلیسی ها نیز در برازجان، در وسط میدان دژ واقع بود که در آن جا سالن بزرگی را ساخته بودند و در آن روزنامه های انگلیسی زبان و فارسی چاپ ایران و انگلیس قرار داده بودند. برخی اوراق تبلیغاتی هم در همان جا پخش می کردند. از جمله یک نشریه فارسی زبان به نام دیلی نیوز بولتن می آوردند. این نشریه توسط قنسولگری بریتانیا در بوشهر چاپ می شد. بعضی پروژه های تبلیغاتی درباره ی فاشیسم و هیتلر هم می آوردند و مجانی پخش می کردند. یک صندوق آواز (گرامافون) نیز گذاشته بودند که با آن ترانه های قمر الملوک وزیری و دیگر خوانندگان آن سال ها پخش می کردند. این صندوق آواز برای مردم و به خصوص جوانان خیلی جاذبه داشت تا آن موقع صندوق آواز در برازجان نبود. مردم روی کنجکاوی به محل قرائت خانه می آمدند تا صندوق آواز را ببینند و آواز گوش کنند! کمتر کسی برای مطالعه روزنامه می آمد.
به نوشته قربانی نژاد: «سینما» در برازجان خود داستانی دارد. برازجان که از دیرباز، مرکز منطقه وسیع دشتستان بوده و می باشد از آن جایی که ساکنانش اغلب اهل کشاورزی و دامپروری و دامداری هستند جوانان در کنار پدر به زراعت و آبیاری محصولات خود و امور دامی
می پرداختند و کمتر فرصت داشتند به امور تفریحی و متنوع بپردازند و حتی به رادیو و برنامه هایش گوش بدهند. از کله سحر «آن ها» در سرمای زمستان و گرمای تابستان همراه پدر و دیگر اعضای خانواده راهی مزرعه شده و تا بعد از غروب مجبور به کار بودند و خسته و کوفته به خانه بر می گشتند. چنان چه برنامه شب نشینی و یا دید و بازدیدی با خانواده های اقوام نداشتند همین که استکانی چای و لقمه یی نان می خوردند، سر جای خود دراز کشیده و به خواب عمیقی فرو می رفتند تا خود را برای فعالیت دوباره آماده کنند. برازجانی ها، هرگز به سینما ـ این پدیده ی ناشناخته ـ فکر هم نمی کردند مگر گاه گاهی در طول یکی دو سال از طرف ادارات بهداری یا کشاورزی فیلم هایی در رابطه به بیماری های سرخک، سرخچه و مالاریا و ... و یااُمور کشاورزی با تکنیک پیشرفته و مدرن در آن ایام که به تازگی به صورت ماشینی درآمده بود به وسیله ی «سینمای سیار» در میدان شهر که اوایل در مرکز شهر نزدیک بازار مقابل دبستان آفتاب و بعدها در ضلع شرقی میدان شهر ـ حد فاصل بین دژ و شهربانی و ژاندارمری سابق برای مردم پخش می کردند. از صبح تا غروب به وسیله بلند گویی که روی ماشین نصب شده بود در کوچه ها و محلات می گشتند و خبر آمدن سینما سیار را به اطلاع مردم می رساندند و جوانان و نوجوانان شام نخورده خود را به محل نمایش فیلم می رسانیدند و با جنجال و هوار کشیدن به تماشا می ایستادند به نحوی که صدای بلندگو شنیده نمی شد و مدت ها خاطره ی سینما در ذهنشان نقش می بست و برای پدر و مادر و بچه های کوچکتر از خود تعریف می کردند که چگونه آدم ها روی دیوار ظاهر می شدند و ماشین های عجیب و غریب شخم می زدند یا محصولات را درومی کردند، تا این که کم کم مدارس متوسطه در برازجان تأسیس و مردم اطفال خود را برای تحصیل علم به مدارس فرستادند.این موضوع مربوط به دهه ی1330 تا 1340 بود.
تأسیس اولین سینما در برازجان:
به نوشته قربانی نژاد «در سال 1342 شمسی (1963م)شخصی به نام عبدالحمید محمدیان، پسر عموی محمدیان مالک سینمایی در بوشهر که گویا با مالک سینما در بوشهر اختلاف پیدا کرده شایعات آن زمان و به زعم برخی نیز به علت عدم توانایی در رقابت با سینما پارس به همراه محمد بهزادی اهل برازجان که شخصی علاقمند به کارهای جدید و نوگرا بود توافق می کنند تا به صورت مشترک در برازجان سینمایی دایر نمایند.
پس از آن خانه ای را کنار شهرداری و فرمانداری سابق پایین تر از ژاندارمری به سمت جنوبی میدان شهر انتخاب کردند با احداث پرده ای با گچ و سنگ و سفید کاری آن تا حدودی به صورت سینمایی تابستانی در می آورند. ساختمان از لحاظ ظاهر چندان قابل توجه و نمایان نبود زیرا بسیار عجولانه اقدام شده بود سالن سینما یک ردیف اتاق در دو طبقه داشت که همه قدیمی و با سقف چوبی بودند بقیه فضای حیاط هم خالی بود و تنها یک راه پله ی گچ و سنگی رابط حیاط و اتاق های بالا بود که یکی از این اتاق ها به عنوان «آپارات خانه» یا محل «پخش فیلم» استفاده می شد و آپارتچی هم جوانی بوشهری بود به نام علی امیری که به اتفاق محمدیان به برازجان آمده بودند. جلوی در ورودی سینما یک اتاقک کوچک زائد بدون سقف بود که با بازکردن دریچه یی به کوچه از آن به عنوان گیشه و محل فروش بلیط استفاده می شد صندلی های آن نیز تعداد صندلی رنگ و رو رفته و فرسوده بود که آن ها رنگ کرده بودند. به هر حال بعد از تهیه مقدمات و نصب پلاکاردهایی جلوی سر در سینما و اطراف میدان نزدیک به سینما و محل تجمع جوانان سینما با فیلم «فردا روشن است» افتتاح گردید. این اتفاق در تابستان 1342 صورت پذیرفت
«معصومه بیات، همسر حاجی محمد بهزادی ـ مالک سینمای برازجان ـ نیز در خصوص اولین سینمای برازجان می گوید: حاجی محمد بهزادی فروشگاه لوازم خانگی داشت ولی در کنار آن به سینما داری هم می پرداخت. فیلم ها از تهران تهیه می شد و استقبال مردم از سینما بسیار چشم گیر بود.»
اعتراض و تحصن مردم برازجان علیه سینما
قربانی نژاد در این باره می نویسد: «هنوز مدتی از بازگشایی سینما نگذشته بود که زمزمه نارضایتی و لعن از طرف پدران و بزرگان خانواده ها و بازاریان متأثر شروع شد.
دو سه ماه نشد که زمزمه هایی درگوشی به مخالفت های علنی مبدل گردید و مردم به خانه حجت الاسلام شیخ عبدالحسین اعتصامی رفتند و از وی درخواست کردند تا فتوای تعطیلی سینما را اعلام نماید. به نظر مخالفین این پدیده نو ظهور فرزندانشان را به بیراهه می کشاند و از درس و مشق باز می داشت و آن ها را لا ابالی و فاسد به بار می آورد». قربانی نژاد در ادامه می نویسد چون در آن سال ها من شناخت زیادی روی افراد نداشتم همین قدر می دانم که آقایان متقی ها و شعبانی و کازرونی که از لحاظ مذهبی و اعتقادی بیشتر شهره بودند و در بازار هم به نام بودند در رأس دیگر طبقات مرتب به منزل آقا می رفتند تا سرانجام به همراه شیخ محمد جواد اعتصامی فرزند شیخ عبدالحسین اعتصامی در مسجد دلگشا به تحصن نشستند و به جمع متحصنین ملحق شدند و تا دو یا سه روز در آن مسجد به بست نشستند و نمایندگان خود را به فرمانداری فرستادند تا درخواست آن ها را مبنی بر تعطیلی سینما و نجات فرزندانشان به گوش مسؤولین وقت برسانند در برابر اقدامات به عمل آمده علیه سینما، تلاش محمدیان و بهزادی در راه حفظ سینما به جایی نرسید و بالاخره معترضین توانستند حرف خود را به کرسی بنشانند و از نظر خودشان «منبع فساد» را تعطیل نمایند.
محمدیانبی نوا وسایل خود را جمع و دست از پا درازتر به بوشهر بازگشت و نوجوانان و جوانان که در این مدت به سینما عادت کرده بودند حسابی دمغ و دلخور دوباره به کنج خانه ها پناه بردند و اوقات فراغت را به بطالت می گذراندند».
معصومه بیات ( _1333) همسر بوشهری محمد بهزادی در مورد تعطیلی اولین سینمای برازجان می گوید:
«شیخ جواد اعتصامی فرزند بزرگ مجتهد برازجان مخالف اصلی تأسیس اصلی سینما در برازجان بود. اعتصامی اما به تنهایی نمی توانست جلوی نمایش فیلم را بگیرد زیرا محسنی فرماندار وقت برازجان دوست خود از علاقمندان سینما بود که افتتاح سینما با هماهنگی وی صورت گرفته بود. حتی در روز اول نمایش فیلم محسنی فرماندار خود به فروش بلیت پرداخت و همین موضوع از اعتراض مخالفان جلوگیری کرد بعد از ظهر همان روز مخالفان در مسجد تحصن کردند غلامحسین آقا علی از طرف ژاندارمری وقت به نزد متحصنین رفت و از آنان خواست به تحصن پایان دهند.»
محمد قدسی شاعر بوشهری نیز خاطره ای در خصوص حساسیت مذهبیون برازجان نسبت به سینما دارد و می گوید«در تابستان سال 1345 ش (1966 م) به منزل عموم خود در برازجان رفتم عمویم کارمند دارایی شهرستان برازجان بود و من گاهی اوقات به برازجان می رفتم و مهمان عمو و عمو زاده ها بودم در آن سال سینمای بهزادی برازجان در ابتدای جاده برازجان ـ دالکی افتتاح شده بود. یک شب بدون این که عمو و زن عمو خبر دار شوند با پسر عمویم به دیدن فیلم شوالیه های میزگرد رفتیم پس از پخش سلام شاهنشاهی فیلم شروع شد اما هنوز لحظه ای از آغاز فیلم نگذشته بود که از بیرون مخالفان سینما به داخل سینما که روباز هم بود شروع به سنگ پرانی کردند با دلهره و ترس از خوردن سنگ به سرمان فیلم را تمام کردیم اما این تازه اول کار بود.
عمویم که متوجه کار خلاف ما یعنی رفتن به سینما شده بود مرا به خاطر این که فرزندش را به راه خلاف برده ام به خانه راه نداد و مجبور شدم در یک خانه خرابه ی نزدیکی شب را به صبح برسانم. فردا هم که بوشهر رفتم خبر کار بدم به پدرم رسیده بود و کتک مفصلی هم توسط پدرم در خانه نوش جان کردم.»
مسئله حجاب و تعطیلی اولین سینما در برازجان
قربانی نژاد به دلیل تعطیلی سینمای محمدیان اشاره می کند و می نویسد «در سینمای محمدیان قبل از شروع فیلم اصلی مقداری هم تبلیغ یا اخبار روز پخش می شد. در یکی از فیلم های تبلیغی شهر و خیابان را نشان می داد که مردم با پالتو و چتر به دست در آن هوای بارانی به این طرف و آن طرف می رفتند آن هم با شتاب همچنین در این فیلم دو خانم را نشان می داد که یکی چادری و بسیار با حجاب بود و دیگری با بلوز و دامن کوتاه تا بالای زانو که نوعی مینی ژوپ بود. زن چادری با گرفتن چادرش و احتیاط که مبادا چادر از سرش بیافتد نمی توانست به سرعت راه برود و خود را به سرپناه برساند و در میان آب های جمع شده در خیابان و باران که از بالا می بارید حیران مانده بود ولی آن خانم ظاهراً متجدد فرز و چالاک که خیلی زود خود را به سرپناهی رسانید و از خیس شدن در امان ماند در همین موقع گوینده ای می گفت: اوه باران می آید؟! و بقیه مطالب در راحتی و سریع بودن آن خانم و حیران ماندن این خانم در زیر باران و خیس شدنش که با نوعی تبلیغ برای آن خانم متجدد بود و ملامت این خانم محجوب که به نظر مردم متعصب و معتقد برازجان آن
هم در آن زمان که یا خود فیلم را دیده بودند یا از فرزندانشان تعریفش را شنیده بودند قابل تحمل نبود و از همین رو فریاد وا حسرتا سر دادند تا سرانجام سینما را به تعطیلی کشانیدند» با این اتفاق اولین سینمای برازجان نیز به سرنوشت اولین سینمای بوشهر دچار شد.
فیلم های اکران شده در اولین سینمای برازجان
فیلم های اکران شده در سینمای محمدیان اولین سالن سینما در برازجان که پس از نمایش چند فیلم تعطیل شد به شرح زیر است:
1.فردا روشن است (اولین فیلم اکران شده در برازجان) 1339، سیاه و سفید ـ کارگردان سردار ساگر، فیلم نامه: نظام ناظمی ـ بازیگران: فردین، دلکش، ویدا قهرمانی، منوچهر طایفه
2.فریاد نیمه شب 1340، سیاه سفید ـ نویسنده و کارگردان: ساموئل خاچیکیان ـ بازیگران: آرمان، پروین غفاری، محمد علی فردین، ویدا قهرمانی
3.چشمه آب حیات 1348، رنگی ـ کارگرادان: سیامک یاسمی ـ بازیگران: آرمان، محمد علی فردین، هوشنگ سارنگ ایرج قادری
4.مادموازل خاله 1336، سیاه و سفید ـ نویسنده و کارگردان امین امینی ـ بازیگران: علی تابش، شهین، رضا کریمی، نصرت اله کنی، تقی ظهوری
5.طوفان در شهر ما 1337، سیاه و سفید ـ نویسنده و کارگردان: ساموئل خاچیکیان ـ بازیگران: حسین دانشور، آرمان، روفیا، منصور سپهر نیا
6.مرغابی سرخ کرده 1340، سیاه و سفید ـ نویسنده و کارگردان: نصرت اله وحدت، بازیگران: نصرت اله وحدت، شهلا، شراره، سعید کامیار، همایون
دومین سینما در برازجان
دومین سینمای برازجان در سال 1345 ش(1966 م) تأسیس شد. به گفته ی قربانی نژاد بعد از تعطیلی سینمای محمدیان در برازجان بهزادی که از این شکست به شدت متأثر شده بود مأیوس گشته و توفیق کار خود را به بعد موکول کرد بعد از گذشت یکی دو سال مجدداً با نقشه ای از قبل طراحی شده در محلی واقع در شمال گاراژ صمیمی تقریباً روبروی اداره آموزش و پرورش با احداث یک ساختمان جدید و تقریباً مدرن در حد زمان خود اقدام نمود سالن جدید مجهز به سالن انتظار وسیع و زیبا، بوفه بهداشتی و گیشه فروش بلیط قابل قبول و ورودی و خروجی مجزا با بالکن مخصوص حضور افراد سرشناس و رؤسای دوائر مختلف شهر بود. همچنین توسط نقاشان ماهر از جلوی در ورودی تا سالن انتظار و سالن روباز و تابستانی محل نمایش و اطراف پرده بزرگ سینما و پایین سن تئاتر را به زیبایی نقاشی و رنگ آمیزی شده بود صندلی ها به ویژه بالکن و لژ نیز همه نو و راحت بودند. دو سه سال پس از ناکامی و تعطیلی سینمای اول چند روز قبل از عید نوروز سال 1345 ش(1966 م) «سینما تئاتر ایران» که به صورت نئون و در شب بسیار زیبا بود بالای سینما نصب گردید و بلندگوهای دو طرف ساختمان در بعد از ظهر با پخش آهنگ های شاد شروع و تبلیغ در خصوص بازگشایی سینما نمودند. به گفته معصومه بیات همسر محمد بهزادی استقبال همه اقشار ایران بسیار زیاد بود و زنان هم از سینما استقبال کردند. به ویژه زنان تحصیل کرده معاون و همسر فرماندار و دیگر وزیران دولتی. وی همچنین به تأثیر شدید سینما بر مخاطبین اشاره می کند و به ذکر خاطره ای جالب می پردازد که یک بار در ساعت یک بامداد زنی هراسان و گریان به در منزل آمده که فرزندش مفقود شده و حدس می زند در سینما باشد تا این که بهزادی اصرار داشت که سالن سینما در هنگام تعطیلی چک می شود اما بالاخره او را راضی کردم و به اتفاق به سینما رفتیم و مشاهده کردیم که فرزند آن زن زیر یکی از صندلی ها به خواب رفته است بچه را بیدار کرده و به مادرش تحویل دادیم.» معصومه بیات همچنین به بهای بلیت سینمای ایران اشاره کرد که این سینما با سه بهای متفاوت بلیت می فروخته است. «قسمت لژ 25 ریال و قسمت پایین دو قیمت داشته است بخشی که وضعیت بهتری داشته 20 ریال و بخش دیگر 10 ریال بوده است».
افتتاح سینما تئاتر ایران در برازجان
در سال 1345 ش(1966 م) قبل از تحویل سال نو با دعوت از فرماندار و شهردار و رؤسای ژاندارمری و شهربانی و دیگر مسؤولین و معتمدین و سران شهری سینما با فیلم «شانس و عشق و تصادف» افتتاح گردید. چون نمایش فیلم خصوصی بود هیچ بلیتی فروخته نشده بود. ولی از شب بعد جلوی گیشه بلیت فروشی غلغله بود از جوانان و نوجوانان برازجانی برای خرید بلیت. عجب این که این دفعه نه تنها مردم علیه سینما اعتراضی نکردند بلکه روز به روز بر تعداد تماشاچیان افزوده می شد. از هر طبقه و صنفی برای دیدن فیلم می رفتند دیگر مخالف و شکوه گر علنی دیده نمی شد. از همین روی این سینما توانست تا قبل از پیروزی انقلاب به کار خود ادامه دهد و فیلم های زیادی چه ایرانی و چه خارجی را به نمایش بگذارد.
تنها چون سالن تابستانی و روباز بود و یا زمان بارندگی موقتاً تعطیل می شد.
کارکنان سینمای ایران برازجان
کارکنان «سینما برازجان» عبارت بودند از:
1. عباس قاضی که گویا اصفهانی بود به عنوان آپاراتچی و نمایش دهنده فیلم که بعداً جای خود را به عزت اله بهزادی داد.
2.حاج کرم خیاره که مسؤول کنترل تماشاچیان و گرفتن بلیت از آنان بود.
3.مرتضی قربانی نژاد مسؤول فروش بلیط که بعد از رفتن وی ایرج رنجبر جایگزین شد.
4.محمد شبانکاره جوان بوشهری که با معرفی قربانی نژاد به عنوان کنترل چی لژ در سینمای ایران کار کرد و در ادامه مدیر داخلی سینما شد و توانست تا آخر دستیار بهزادی باشد.
فیلم های نمایش داده شده در «سینما ایران» برازجان
1.«شانس، عشق و تصادف» با بازی نصرت اله وحدت (افتتاحیه)
2.«عروس فرنگی» با بازی وحدت و پوری بنایی
3.«تارزان» (خارجی)
4.«زمین تلخ» با بازی فردین، بیک ایمان وردی
5.«آی وانهو» (خارجی)
6.«گذشت» مجید محسنی به خوانندگی فرح
7.«وحشت در سال صفر» (خارجی)
8.«رایش سوم یا آدولف هیتلر» (خارجی)
سرنوشت سینما ایران برازجان
به گفته ی معصومه بیات همسر بهزادی: محمد بهزادی در سال 1352 به سفر حج رفت و پس از بازگشت سینمارا تعطیل کرد. بهزادی فردی مذهبی بود و در زمان مدیریت سینما نیز پول سینما را به منزل و فروشگاه لوازم خانگی نمی برد و آن را تنها بابت اجاره مغازه هزینه می کرده است با پیروزی انقلابیون در سال 1357 سالن سینما برازجان توسط دادگاه انقلاب مصادره شده و مغیثی رئیس وقت دادگاه انقلاب و تعدادی از پاسداران سالن سینما را گرفتن و عکس ها و اسناد آن را جمع آوری کردند. آن ها حتی انبار فروشگاه بهزادی را مصادره کردند و پس از مدتی آن را به زندان تغییر کاربری دادند. حاجی محمد بهزادی در 15 خرداد 1368 در تهران سکته نمود و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. در سال 1369 نیز سالن سینما به بانک سپه فروخته شد.
پاره ای از کتاب در حال انتشار «تاریخ سینمای استان بوشهر» به قلم حمید مؤذنی 
منبع: سایت ارم نیوز