انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

دوربین فیلم برداری ( Camera )

 دوربین ، وسیله اصلی ضبط یک رشته تصاویر به هم پیوسته و متوالی ، روی نواری از فیلم است. به طور خلاصه آنچه در هنگام فیلم برداری روی می دهد این است که: دوربین در هنگام فیلم برداری از هر صحنه ، با یک سرعت مشخص ( مثلا 24 قاب در ثانیه ) ، به طور متوالی عکس هایی از صحنه مورد نظر می گیرد. این عکس ها بر روی فیلم به صورت قاب به قاب ضبط می شوند. سپس این فیلم را در دستگاه نمایش می گذارند و با همان سرعتی که فیلم برداری صورت گرفته ، آن را به نمایش در می آورند و به این ترتیب به دلیل خاصیت تداوم دید در چشم انسان ، توهم حرکت ایجاد می شود. امروزه دوربین های بسیاری ، در اندازه های متفاوت و قابلیت های مختلف تولید می شود و در انواع روش ها و موقعیت های فیلم برداری مورد استفاده قرار می گیرد. اجزاء اصلی دوربین منبع انرژی دوربین دوربین های اولیه کوکی بودند ، به این معنی که قبل از فیلم برداری ، ضامن کوک را چندین بار گردش می دادند تا انرژی لازم در فنر دوربین ذخیره شود و دوربین در موقع لزوم از آن استفاده کند. به تدریج نیروی الکتریسیته و جریان برق جایگزین کوک شد. همه دوربین های امروزی با برق کار می کنند. در دوربین های کوچک و نسبتا سبک که قطع فیلم هم کوچک است ( برای مثال 8 میلیمتری ) ، معمولا از باطری های خشک استفاده می کنند اما در قطع های بزرگ تر فیلم ( مانند 16 ، 35 و ... ) که انرژی بیشتری برای حرکت فیلم ، مورد نیاز است ، باطری هایی که با اسید کار می کنند ، مقرون به صرفه تر هستند. البته امروزه دیگر از باطری های شارژی استفاده می شود که استفاده از آنها آسانتر و بهتر است. اما در دوربین های حجیم تر و حرفه ای تر از موتور برقی نیز استفاده می شود. دوربین بدون منبع انرزی کار نمی کند ، پس باید پیش از شروع به کار مطمئن شد که انرژی لازم برای دوربین فراهم است. در دوربین هایی که با باطری کار می کنند معمولا لامپ کوچکی هست ، که فیلم بردار را از اوضاع باطری آگاه می کند. مثلا اگر لامپ قرمز بود ، یعنی باطری قوی است و برای فیلم برداری مناسب است ، اما اگر لامپ خاموش بود و یا نور آن کم رنگ بود باید یا باطری را عوض کرد و یا آن را شارژ نمود. کلید سرعت با استفاده از کلید سرعت ، مشخص می کنیم که می خواهیم فیلم با چه سرعتی ضبط شود. اگر فیلم صامت باشد ، معمولا سرعت را روی 18 قاب ( فریم ) در ثانیه تنظیم می کنند ، به این معنی که در هر ثانیه ، با فواصل زمانی ثابت تنها بر روی 18 قاب تصویر ضبط شود. اگر فیلم ناطق باشد معمولا با سرعت 24 قاب در ثانیه فیلم را ضبط می کنند. به این ترتیب اگر فیلم گرفته شده را با سرعتی برابر سرعتی که آن را ضبط کرده اند به نمایش در آورند ، حرکت ها طبیعی به نظر می رسند. اگر بخواهند حرکت ها سریع تر از حد معمول باشند ، یعنی فست موشن ( Fast Motion ) ، سرعت را بر روی سرعتی کمتر از آنچه در بالا گفته شد ، مثلا 9 قاب در ثانیه تنظیم می کنند ، و لی در هنگام نمایش با سرعتی بیشتر ، معمولا سرعت معمول به نمایش در می آورند. و اگر بخواهند حرکت ها کندتر از حد معمول باشند ، یعنی اسلو موشن (Slow Motion) ، سرعت را بر روی سرعتی بیشتر از آنچه گفته شد ، مثلا 36 قاب در ثانیه ، تنظیم می کنند ، ولی در هنگام نمایش با سرعتی کمتر ، معمولا سرعت معمول به نمایش در می آورند. البته باید توجه داشت برخی از دوربین ها تک سرعته هستند ، مثلا 24 قاب در ثانیه ، در این دستگاه ها دیگر سرعت دست فیلم بردار نیست ولی در دوربین های چند سرعته باید پیش از شروع کار فیلم برداری ، سرعت را تنظیم کرد. ویزور چشمی ویزور ، دریچه ای است که فیلم بردار می تواند ، سوژه را از داخل آن ببیند. از آنجا که قدرت دید اشخاص مختلف با هم فرق می کند ، برخی دوربین ها مجهز به ویزور چشمی متغیر هستند. به این ترتیب فیلم بردار باید قبل از شروع به کار ، با گرداندن ویزور و تغییر فاصله آن با بدنه دوربین وضعیت چشم خود را با تصویر داخل ویزور تطبیق دهد. برای این کار ابتدا دوربین را در فاصله 30 متری از یک سوژه قرار می دهند و با توجه به آن ویزور را تنظیم می کنند. فیلتر فیلتر ، وسیله ای است که از آن برای خوش رنگ تر شدن فیلم و نیز تنظیم میزان روشنی و تاریکی در بخش های مختلف صحنه استفاده می کنند. فیلتر ها انواع مختلف و موارد استفاده گوناگون دارند. فیلم بردار باید تشخیص دهد با توجه به نوری که در صحنه موجود است ( نور طبیعی یا نور مصنوعی ) ، رنگ های به کار رفته در صحنه و ... چه نوع فیلتری استفاده شود و در چه حالتی قرار گیرد. شاتر شاتر ، مسدود کننده ای است که در مواقع لازم اجازه می دهد مقداری از نور سوژه به فیلم برخورد نماید. پیش از فیلم برداری ، باید اندازه شاتر و در بعضی دوربین ها درجه شاتر را با توجه به سرعتی که سوژه دارد تنظیم کرد. سرعت سوژه یا معمولی است مانند پیاده روی و دوچرخه سواری ، یا سرعت زیاد است مانند حرکت اتومبیل ، و یا سرعت خیلی زیاد است مانند حرکت قطار و هواپیما. هر چه سرعت بیشتر می شود اگر شاتر با اندازه و عدد تنظیم می شود آن را بیشتر و اگر با درجه تنظیم می شود ، درجه را کمتر می کنند. البته در بعضی از دوربین ها اندازه شاتر ثابت است و از آنها باید در فیلم برداری از نوع خاصی از سرعت حرکت مثلا معمولی استفاده کرد. فیلم خام فیلم های خام مورد استفاده با توجه به قطع دوربین ( مثلا 8 ، 35 و ... میلیمتری ) ، از نظر ظهور و چاپ ( مثلا نگاتیو ، پوزتیو و ریورسال ) و ... فرق دار ند و فیلم بردار باید فیلم خام درست و مناسب را به درستی در دوربین قرار دهد. همچنین مراقب باشد که به فیلم نور نخورد و از بین نرود. کونتور کنتور ، مقدار مصرف شده از فیلم خام ( معمولا بر حسب فوت یا متر ) و در بعضی دوربین ها مقدار باقیمانده از فیلم خام را نشان می دهد و به این ترتیب فیلم بردار را از ادامه کار، آگاه می کند. البته در دوربین ها علامت ( مانند نوشته ) یا چراغی نیز وجود دارد که فیلم بردار را از اتمام فیلم خام آگاه می کند. عدسی ( لنز ) عدسی ها در اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شوند و کارشان تمرکز اشعه های نورانی بر امولسیون فیلم است. هر لنز دو فاکتور مشخص و مهم دارد : 1- فاصله کانونی. 2- دیافراگم. فیلم بردار باید با استفاده از یک عدسی مناسب ، صحنه را به گونه ای فیلم برداری کند که اجزای اصلی و بخش های مهم و مورد نظر کارگردان دارای وضوح خوبی باشند و اصطلاحا حالت فوکوس داشته باشند. نورسنج نورسنج ، وسیله ای الکترونیکی است که شدت و میزان نور در صحنه را اندازه می گیرد. با توجه به اندازه ای که نورسنج اعلام می کند باید میزان باز شدن دیافراگم را تعیین کرد ، تا با این میزان نور ورودی ، به فیلم ( با توجه به حساسیت آن به نور ) ، صدمه وارد نشود. دیافراگم دیافراگم، که به خاطر شباهت با شبکیه چشم ، به آن شبکیه هم گفته می شود ، میزان نور عبوری از عدسی و نوری که به فیلم می رسد را کنترل می کند. دیافراگم مانند دریچه ای است ، قابل کنترل ، که معمولا از تکه های نازک فلزی ، که روی همدیگر را می پوشانند ، تشکیل می شود. طرز کار دوربین فیلم خام درون فیلمدان قرار می گیرد. فیلم با گیر کردن حاشیه سوراخ دار ش در دندانه های چرخ دنده در حال چرخش ، در دوربین به گردش در می آید. هز قاب فیلم تک تک با مکانیسمی شبیه چنگک که روی سوراخ های حاشیه فیلم عمل می کند به پایین کشیده می شود. هرقاب به مدت کسری از ثانیه ( بر اساس سرعت تعیین شده ) ، پشت شاتر می ماند ، شاتر باز می شود و عدسی فرصت می یابد تا با نوری که از سوژه می تابد ، تصویری روی فیلم بیندازد. سپس شاتر بسته می شود و قاب دیگری دوباره پشت شاتر قرار می گیرد . در این حال ، قاب های نور خورده به کمک چرخنده در فیلمدان دیگری جمع می شوند. این کارها به طور مداوم انجام می شود ، تا فیلم خام تمام شود. برای جلوگیری از پاره شدن فیلم در اثر فشارهایی که طی حرکت ، توقف و حرکت دوباره به آن وارد می آید ، حلقه های متحرکی را در بالا و پایین دریچه قرار داده اند.

 سامان مرادحسینی

تهیه کننده ( Producer )

نقش تهیه کننده عمدتا مالی و تشکیلاتی است. او اولین و مهم ترین کسی است که وارد چرخه تولید فیلم می شود و همچنین آخرین کسی است که از این چرخه خارج می شود. او از اولین مراحل برنامه ریزی تا تمامی مراحل تولید ، پخش و تبلیغات حضور دارد و آن را سرپرستی می کند. او کسی است که به شیوه های مختلف به یک فیلم نامه دست می یابد و تصمیم نهایی را در مورد آن می گیرد. پس از آنکه فیلم نامه مورد تائید او قرار گرفت پروژه فیلم سازی را آغاز می کند. در واقع تهیه کننده در مرحله پیش تولید وظایف زیر را بر عهده دارد: 1- انتخاب و استخدام عواملی که در نظر دارد با خود او ، در گروه تهیه فیلم مشارکت کنند. عواملی مانند مدیر تولید ، مدیر تدارکات ، مجری طرح ، منشی ، حسابدار و ... . البته او می تواند خودش برخی از این سمت ها را نیز در عین حال داشته باشد. 2- انتخاب و استخدام عواملی که در تولید فیلم نقش خواهند داشت مانندکارگردان و ... یا حتی ستارگان فیلم ، به گونه ای که مجموعه را از نظر سرمایه گذاری اطمینان بخش سازند. 3- وقتی فیلم نامه شکل نهایی خود را پیدا کرد ، تهیه کننده شروع به برنامه ریزی تامین مالی فیلم می کند. اکنون تهیه کننده باید بودجه ای موسوم به هزینه های نقدی ( هزینه حق انحصار و اقتباس ، دستمزد فیلم نامه نویس ، کارگردان و بازیگران) و هزینه های غیر نقدی ( هزینه های عوامل فنی ، مراحل فیلم برداری و تدوین ، بیمه و تبلیغات) را فراهم کند. مجموع هزینه های نقدی و غیر نقدی را هزینه نگاتیو می گویند. 4- تهیه کننده باید یک برنامه روزانه برای فیلم برداری و تدوین تنظیم کند. این کار با توجه به بودجه انجام می گیرد. مثلا تمامی نماهایی که صحنه ، موضع یا بازیگران یکسان دارند پشت سر هم فیلم برداری می شوند و ... . البته معمولا به دلیل مسائل پیش بینی نشده ممکن است این برنامه با تغییراتی در حین تولید مواجه شود. درواقع تهیه کننده و افرادش با در نظر گرفتن چنین احتمالاتی برنامه ای چند هفته ای یا چند ماهه تنظیم می کنند. بعد از اتمام مراحل پیش تولید و یا به عبارتی تدارکات و آغاز مرحله تولید ، تهیه کننده موظف است که پروژه را با توجه به فیلم نامه پیش ببرد. در حین فیلم برداری و تدوین ، تهیه کننده معمولا به صورت یک رابط بین نویسنده یا کارگردان و شرکت تامین کننده بودجه فیلم انجام وظیفه می کند. پس از تمام شدن همه مراحل ساخت فیلم و آماده شدن آن هم ، تهیه کننده اغلب سازماندهی تبلیغ و بازاریابی برای فیلم ، پخش و نمایش و برگشت هزینه های تولید فیلم را برعهده دارد. در صورت شرکت فیلم در جشنواره ها و فستیوال های سینمایی هم ( چه داخلی و چه خارجی ) ، برنامه ریزی و ترتیب دادن امور به عهده اوست. تهیه کننده به صورت های زیر جلب یک پروژه فیلم سازی می شود: 1- تهیه کننده ممکن است مستقل باشد. او پروژه های فیلم سازی را پیدا می کند و می کوشد تا موافقت شرکت های تولید یا پخش فیلم را برای تامین مالی و مشارکت در پروژه جلب کند. 2- تهیه کننده ممکن است برای یک استودیو یا یک شرکت فیلم سازی ( حقیقی یا حقوقی) کار کند. در این حالت کار او طرح دادن برای فیلم است و همچنین قبول پروژه ای که به او می سپارند. 3- تهیه کننده ممکن است از سوی یک استودیو یا یک شرکت فیلم سازی استخدام شود تا پروژه ای را که آنها مد نظر دارند را به دست بگیرد و آن را سامان دهد. گاه تهیه کننده ، خود را در سرشت هنری فیلم هم دخالت می دهد و تاثیری قاطع در کیفیت نهایی محصول بر جا می نهد. در واقع برخی از تهیه کنندگان چنان بر فیلم هایی که تولید می کنند ، مسلط هستند که فیلم حاصل در واقع اثری از آنان است تا کارگردان. ایروینگ تالبرگ ( Irving Thalberg ) یکی از این تهیه کنندگان بود که علاوه بر قدرتی که بر فیلمش اعمال می کرد ، از دانش هنری و فیلم سازی بالایی هم برخوردار بود ( تالبرگ به اندازه ای در حرفه خود موفق بود که آکادمی علوم و هنرها در آمریکا ، جایزه ای به نام تالبرگ را جزو جوایز خود دارد و به چهره های شاخص فیلم سازی اهدا می کند ). به خاطر قدرتی که تهیه کنندگان از آن برخوردار بودند و هستند ، برخی کارگردانان در پی آن بودند و هستند که بلافاصله شرکت فیلم سازی خود را تاسیس کنند و یا حداقل تهیه کننده فیلم هایشان باشند تا به این ترتیب علاوه بر برخورداری از سود بیشتر ، همه اعمال قدرت و تصمیم گیری به عهده خودشان باشد. از این جمله کارگردانان می توان به هاوارد هاکس ( Howard Hawks ) ، آلفرد هیچکاک ( Alfred Hichcock ) ، استیون اسپیلبرگ ( Steven Spielberg ) ، فرانسیس فورد کوپولا ( Francis Ford Coppola ) و ... اشاره کرد. به این ترتیب ، تهیه کنندگان بزرگ و مشهور سینمای جهان ، معمولا افرادی کاردان ، سینما شناس و با کفایت هستند که به تمام جوانب فیلم سازی ، از جمله جنبه های فنی ، هنری و مالی اشراف کامل دارند. آنها لزوما پولدار نیستند و در اصل وظیفه دارند یک فیلم را با شرایط درست ، مطلوب و اقتصادی تولید کنند.

 سامان مرادحسینی

تولید و پخش فیلم

هر فیلم برای این که ساخته شود و در نهایت بر پرده ظاهر شود باید مراحل مختلف و مشخصی را طی کند. فیلم موفق ، فیلمی است که این مراحل را به خوبی و توسط عوامل و دست اندرکاران توانا و حرفه ای پشت سر بگذارد. این مراحل را می توان به سه بخش اصلی تقسیم کرد: پیش تولید درواقع در این مرحله ، جرقه ساخت یک فیلم زده می شود. مهم ترین کاری که در این مرحله انجام می شود ، انتخاب است. انتخاب فیلم نامه ، انتخاب کارگردان ، انتخاب بازیگر و انتخاب همه عوامل و دست اندکارانی که قرار است برای تولید این فیلم خاص همکاری کنند. در این مرحله دو عامل ، بیشترین اهمیت را دارند: • فیلم نامه • تهیه کننده تولید مراحل مختلف به فیلم برگرداندن فیلم نامه را مرحله تولید گویند. در این مرحله همه عوامل حضور دارند و به ترتیب وظایف خود را عملی می کنند. تقسیم کار ویژه ای در سینما وجود دارد و در مراکز سینمایی معتبر و کاملا حرفه ای ، حتی کوچک ترین کارها نیز تخصصی شده اند. مرحله تولید شامل موارد زیر است : • کارگردانی • تدارکات • فیلم برداری • نورپردازی • صدا • بازیگری • جلوه های ویژه • موسیقی • تدوین پس از تولید پس از اینکه ساخت فیلم به پایان رسید و فیلم آماده نمایش شد ، تهیه کننده باید برای پخش و نمایش آن و یا به اصطلاح برای عرضه فیلم دست به کار شود. • پخش فیلم • نمایش فیلم همان طور که گفته شد اکنون در سینما وظایف و تخصص ها به خوبی از هم تفکیک شده اند ولی در مجموع همگی برای تولید یک فیلم با هم همکاری می کنند که این مجموعه را : • کادر و عوامل تهیه فیلم می نامیم.

 سامان مرادحسینی

تدوین

تدوین ( Editing ): تدوین ، آخرین مرحله تولید فیلم است که در آن فیلم ، شکل نهایی خود را پیدا می کند. این مرحله شامل : گزینش نماها و اندازه آنها ، ردیف کردن نماها، صحنه ها و سکانس ها پشت سر هم ، مخلوط کردن تمام صداها و تعیین میزان بلندی آنها و در نهایت در هم آمیختن و همگاه کردن صدای نهایی با تصویر ، است. این کارها به وسیله ، استفاده از فیلم نامه دکوپاژ شده ، قوانین و اصول فیلم سازی و ذوق هنری و خلاقیت تدوین گر ، انجام می شود. لازم به ذکر است که به این مرحله ، مونتاژ و ادیت هم گفته می شود. اهمیت تدوین با تدوین می توان روایتی را به صورت مداوم و سیال بیان کرد. تدوین زمان و مکان را فشرده می کند ، عناصر متفاوت و پراکنده را مورد تاکید قرار می دهد و کنار هم می گذارد و آنها را چنان مرتب می کند که الگوهای معنایی خاصی ایجاد کنند. ندوین در ضمن ، به نوعی واکنش تماشاگران را ، شکل می دهد. برای مثال ارائه یک رشته نماهای کوتاه که به سرعت به یکدیگر برش می خورند ، می تواند حس هیجان ، حادثه و انتظار را در تماشاگر ایجاد کند ، در حالی که نماهای طولانی آرامش بخش هستند ، بر عنصر دراماتیک صحنه تاکید دارند و تماشاگر را با شخصیت ها فیلم بیشتر درگیر می کنند. شیوه تلفیق صدا و تصویر هم ، تاثیر بسیار مهمی بر تماشاگر دارد. برای مثال قابل شنیدن بودن یا نبودن گفت و گوها ، ارائه موسیقی در لحظه ای خاص از فیلم ، بالا و پایین شدن حجم صدا ها ، به گوش رسیدن صدای محیط و همه و همه معنای خاصی می آفرینند و احساسات تماشاگر را به سمتی هدایت می کنند. تدوین گر ( Editor ) کسی که مسئول سرهم کردن فیلم به صورت نهایی آن ، با توجه به آنچه در بالا گفته شد ، است. تدوین گر که گاه به او برشکار هم گفته می شود ، معمولا در شکست یا موفقیت فیلم ، نقشی اساسی به عهده دارد. تدوین گر است که با گزینش ، شکل دهی و مرتب کردن نماها و با مرتب کردن و در هم امیختن صدا ها و همگاه کردن آن با تصویر ، در تکوین ، ضرباهنگ ، شکل و صورت فیلم و در تاکید و تاثیر نماهای مختلف ، اثر بارزی بر جا می گذارد. استقلال و سهم خاص تدوین گر در تدوین ، بسته به میزان کنترلی که فیلم ساز بر محصول نهایی اعمال می کند ، متفاوت است. امروزه فیلم سازان سعی می کنند ، روابط نزدیکی با تدوین گران داشته باشند. برخی از فیلم سازان از قبل ، طرح تدوین فیلمشان را می ریزند و در مرحله فیلم برداری ، تا حد زیادی کار تدوین را خودشان انجام می دهند ، به این معنی که برای مثال در هر نما ، نوع نما را کاملا مشخص می کنند و نماهای مختلف با زوایا و فاصله های مختلف دوربین از سوژه نمی گیرند ، که لازم باشد از بین آنها نمایی را انتخاب کرد و ... به این ترتیب فیلم سازان تعداد انتخاب ها را کاهش می دهند ، تا شکل نهایی فیلم همان باشد که خودشان در ذهن دارند. معمولا تدوین از همان مرحله فیلم برداری آغاز می شود ، به این ترتیب که ، تدوین گر ، فیلم هایی را که هر روز گرفته می شود ( راش ها ) ، در اختیار می گیرد و با مشورت کارگردان ، آن تکه فیلم ها را سر هم می کند. وقتی فیلم برداری به پایان رسید ، تدوین گر فیلمی در دست دارد که به صورت خامدستانه و خالی از ظرافت ، تنها روند رویدادهای فیلم را تعقیب می کند. تدوین گر کار تدوین را با این فیلم آغاز می کند. او با نظر کارگردان ، بهترین برداشت ها را انتخاب می کند و الگوی صدای فیلم را با تصویر همگاه می کند. این نسخه از فیلم که اولین نسخه تدوین شده فیلم ، برای رسیدن به شکل نهایی آن است ، اصطلاحا راف کات ( Rough Cut ) ، نامیده می شود. البته این نسخه را نسخه تدوین شده فیلم ساز هم می نامند ، چون کم و بیش حاوی دیدگاه فیلم ساز از فیلم است و هنوز چندان مورد مداخله کس دیگری قرار نگرفته است. تدوین گر بعد از مشورت با فیلم ساز ، نسخه تدوین اولیه را اصلاح و ویرایش می کند ، جلوه های اپتیک برای انتقال نماها را به آن اضافه می کند ( برای مثال محو تدریجی ، هم گذاری و ... ) ، جلوه های ویژه را نیز به فیلم می افزاید و در نهایت نسخه نهایی را که در آن نماها ، طول آنها و ترتیب قرار گیریشان به دقت مشخص شده و صدا نیز به خوبی با تصویر همگاه شده است را ، ارائه می دهد. لازم به ذکر است که تدوین گر بر کار مسئول مخلوط کردن صداها ، نظارت می کند. صدای فیلم شامل گفت و گوها ، موسیقی طبیعی ، جلوه های صوتی و موسیقی متن است. پس از آماده شدن نسخه نهایی فیلم ، آن را به لابراتوار می فرستند تا در بخش ظهور و چاپ فیلم ، نسخه اکران فیلم چاپ و آماده شود. لازم به ذکر است که در این مرحله امکان ایجاد تغییر ، توسط کارگردان یا تدوین گر وجود دارد. به ویژه بعد از نمایش خصوصی فیلم و با توجه به واکنش تماشاگران می توان ، تغییراتی در آن ایجاد کرد. امروزه با پیشرفت هایی که در عرصه تکنولوژی ویدئو و کامپیوتر رخ داده ، کار تدوین گر ، انعطاف ، سرعت ، دقت و سهولت بیشتری یافته است.

 سامان مرادحسینی

بازیگری

 بازیگری (Acting) ایفای نقش شخصیتی در فیلم ، از خلال کنش ها و واکنش ها ، ژست ها ، تغییر حالت های چهره ، تغییر رفتار و تغییر لحن گفتار را ، بازیگری گویند. تاثیر هنرهای پیشین بر بازیگری نقاشی اگر چه نقاشی در ذات خود دارای خصلتی ایستا و ساکن است ، ولی از یک نظر با هنر فیلم ارتباط دارد ، یعنی تصویر نگاری از انسان. از نقاشی پرتره ها ، مهم ترین درس بازیگری جلوی دوربین ، یعنی بیان عواطف از طریق نگاه را می توان دریافت. آن موقع که هنوز دوربین عکاسی و فیلم برداری اختراع نشده بود ، مدل های نقاشی نخستین بازیگران صامت در عرصه هنرهای تصویری بودند. آنها می بایست به وسیله نگاه ، حالات چهره ، نوع ایستادن یا نشستن ، حالات دست ها و خلاصه به وسیله تمام آن چیزهایی که یک بازیگر برای بازی جلوی دوربین ، به آن متوسل می شود ، عواطف و احساسات خود را منتقل می کردند. درواقع بازیگر ، در صحنه هایی که باید طی چند لحظه حالتی را به خود بگیرد و هیچ حرکتی نکند نیز ، همین کار مدل های نقاشی را انجام می دهد. « تصویر اول از سمت چپ ، تصویری است از تابلوی معروف مونالیزا ( لبخند ژکوند ) ، که توسط لئوناردو داوینچی کشیده شده. صورت ، نگاه ، حالت چهره و نوع قرار گرفتن دست ها ی این زن در این تابلو ، به خوبی دربرگیرنده احساسات متفاوت اوست. تصویر دوم نیز ، نمایی از فیلم مصاعب ژاندارک ( 1928- The Passion of Joan of Arc ) ، ساخته کارل تئودور درایر ( Carl Theodor Dreyer ) است. چهره ژان که در انتظار اعدام خود به وسیله آتش است ، به خوبی همانند یک پرتره ، بیانگر احساسات او در این لحظات است. » عکاسی عکاسی زمینه بازیگری برای دوربین را فراهم کرد ، اینکه آدم به عنوان سوژه های فتوژنیک ( جذاب برای تصویر ) ، می تواند عکس برداری شود. بر خلاف مدل های نقاشی ، هر کس کافی است ظرف چند ثانیه ژست و حالتی به خود بگیرد تا از او عکس گرفته شود. او می تواند در ژست و حالتی که می گیرد به نوعی احساساتش را نیز بروز دهد. پیش از عکاسی ، هنر تئاتر وجود داشت و شاید فکر کنیم که چرا باید عکاسی زمینه ساز بازی برای دوربین باشد. ، زیرا عکاسی چیز جدیدی با خود آورد ، آدمی که جلوی دوربین نشسته موجودی زنده است ، ولی عکسش قالبی است از نور که روی کاغذ چاپ می شود. این شخص می تواند بدون آنکه نیازی به برون فکنی از نوع تئاتری داشته باشد ( زیرا در تئاتر تماشاگران در فاصله نسبتا دوری از بازیگران نشسته اند و تماشاگران آنقدر بر نگاه و حالات چهره بازیگران مسلط نیستند ، به همین خاطر ، بازیگران تئاتر باید به رفتارها و ژست های خود شدت بیشتری ببخشند ، اصطلاحا برون فکنی ، تا احساساتشان را بروز دهند. ) ، در خود فرو برود تا دوربین به او نزدیک شود و در فاصله ای مناسب از او تصویر بگیرد. از طرف دیگر در نقاشی و عکاسی ، شخصیت ها از دنیای واقعی و سه بعدی می آیند تا به تصویری دو بعدی در قاب ، یا قاب یک تابلو ، یا قاب یک عکس ، بدل شوند و از این جهت شباهت زیادی به فیلم دارند ، و تمام عناصری که برای خلق تصویر و عمق بخشیدن به آن در یک تابلوی نقاشی یا در یک قاب عکس ، مورد نیاز است در فیلم نیز مورد نیاز است. تئاتر نمایش های صحنه ای یا اصطلاحا تئاتر ، در آغاز تاریخ سینما بر روی این هنر جدید بسیار تاثیر گذاشت. برخی فیلم های اولیه فیلم هایی بودند که در آن از یک نمایش ، فیلم گرفته شده بود. در این حالت دوربین را در فاصله مناسبی از صحنه قرار می دادند و بدون اینکه دوربین هیچ حرکتی داشته باشد ، از صحنه فیلم می گرفتند. همچنین اولین بازیگران سینما ، بازیگران عرصه تئاتر بودند و نوع بازی جلوی دوربین ، همان نوع بازی های تئاتری بود. بعدها سبک بازیگری برای فیلم تغییر کرد و سبک بازیگری مختص سینما و هنر فیلم به دست آمد. امروزه هم بسیاری از بازیگران فیلم ها از تئاتر جذب سینما می شوند. به همین جهت ، بسیاری تئاتر و سینما را از یک جنس می دانند ، ولی تئاتر و سینما و نوع بازی در صحنه تئاتر با نوع بازی در برابر دوربین با وجود شباهت ها و برخی اصول مشترکی که با یکدیگر دارند ، عملا متفاوت از هم هستند. بازیگری در سینما ، بر خلاف تئاتر که در آن بازیگر مستقیما با تماشاگر روبه روست ، از طریق حضور در برابر دوربین و به مدد تمهیداتی چون تدوین ، لبه صدا و امکانات دیگری صورت می گیرد که بر بازی بازیگر اثر خاصی می گذارد و ممکن است ، آن را تقویت و در مواردی تضعیف کند. در سینما ، صحنه ها نما به نما فیلم برداری می شوند و حتی گاهی نماهایی که پشت سر هم فیلم برداری می شوند ، به همان ترتیبی که قرار است نمایش داده شوند ، نیستند ، بر خلاف تئاتر ، که بازیگران بازی پیوسته ای دارند که دارای همان ترتیب داستانی نمایش نامه است. همچنین گاهی برای رسیدن به بازی مورد نظر کارگردان ، ممکن است ، یک نما پس از چند برداشت به نتیجه مطلوب برسد و مورد قبول واقع شود ، در حالی که در تئاتر امکان دوم برای بازیگر وجود ندارد. همه این مسائل موجب می شود که بازی بازیگر برای یک فیلم از حالت یکپارچه بازی تئاتری دور شود. در واقع این تکه تکه شدن بازی بازیگر ، مشکلات زیادی برای بازیگر ایجاد می کند و روی بازی او اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود تا بازیگر نیز ، تداوم احساسی اش را از دست بدهد و برای رسیدن به احساس هر صحنه ، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، اما از طرف دیگر ، این مسئله یک فایده مهم دارد و آن این است که ، می توان بین برداشت های مختلف بهترین برداشت را انتخاب کرد و همچنین ، اشتباهات بازیگران را جبران کرد. در سینما ، بازیگر باید جلوی دوربین بازی کند و معمولا فاصله چندانی با دوربین ندارد ، در نتیجه کوچکترین حرکت او برای بیننده محسوس است ، میکروفن های حساس هم قادرند آهسته ترین نجواهای او را ضبط کنند ، به این ترتیب در سینما شیوه به کار گیری بدن ، به ویژه اجزای صورت و صدا ، به شکلی مشابه نحوه بازی در تئاتر منتفی است و به سبکی متین تر و طبیعی تر برای بازیگری نیاز است. گرفتن ژست و حالت های تئاتری ، دیگر در سینما قابل قبول نیست زیرا ، بازی بازیگر را مصنوعی و اغراق شده جلوه می دهد ، در حالی که در تئاتر این خود اساس بازیگری برای تئاتر است.

 سامان مرادحسینی