انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

جشنواره فرهنگی و هنری آخرین منجی (بخش فیلم نامه و فیلم کوتاه)

شیوه نامه ارسال فیلم نامه و فیلم کوتاه:

تولیدات تصویری به خصوص فیلم های کوتاه امروزه نقش مهمی در انتشار اطلاعات به صورت فشرده و موجز ، و فرهنگ سازی قوی اجتماعی ایفا می کنند.
این تولیدات بیشتر از آنکه نماینده تفکر خاصی در جامعه باشند، به جهت عدم نیاز به امکانات گسترده فنی، حاوی نوع نگاه ها و اندیشه های کلی مردم یک جامعه می باشند.
از آنجا که موضوع اعتقاد به منجی و منجی آخرالزمان یک اعتقاد عمومی و گسترده است، نخستین جشنواره بین المللی آخرین منجی بر آن شد تا با اعلام فراخوان ارسال آثار در حوزه فیلم کوتاه، علاوه بر جمع آوری کلیه آثار تولید شده در عرصه منجی، انتظار، و مهدویت اقشار مختلف جامعه خصوصا جوانان را به ساخت آثاری هنری، عمیق و پر محتوا تشویق نماید.
متولی اجرای بخش فیلم کوتاه جشنواره، مرکز بسیج سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده و لذا علاقه مندان به دریافت اطلاعات بیشتر می توانند از طریق شماره 22166416 با این مرکز تماس حاصل نمایند.

اهداف :

  • تثبیت سینمای مهدویت به عنوان یکی از بخش های اصلی سینمای ایران
  • تقدیر از تلاش هنرمندان و سینماگران در حوزه مهدویت
  • ایجاد زمینه مناسب و ترغیب و تشویق هنرمندان به خصوص جوانان برای تولید آثار ارزشی
  • شناسایی آثار تولید شده در حوزه مهدویت و معرفی آنان از طریق رسانه ملی
  • توسعه فرهنگ انتظار و تعمیق آن در جامعه

موضوعات جشنواره:
موضوعات این بخش عبارتند از:

  • منجی در ادیان
  • مهدویت و انتظار
  • جوان و فرهنگ انتظار
  • تصویر جامعه مهدوی
  • نقش انقلاب اسلامی در ترویج تفکر مهدویت
  • کلیه موضوعاتی که به نحوی با موضوع مهدویت در ارتباط باشند

رشته های بخش فیلم کوتاه:

  • فیلم‌های کوتاه:

کلیه فیلم های کوتاه دارای موضوعات مرتبط با جشنواره در قالب های مستند، داستانی، و پویانمایی به صورت DVD ویا DVCAM با تکیه بر فیلم های کوتاه 12 دقیقه ای می توانند در جشنواره شرکت کنند. لازم به ذکر است مدت فیلم های کوتاه نباید از پنجاه دقیقه بیشتر شود.

  • فیلمنامه نویسی:

کلیه فیلم نامه های طراحی شده برای ساخت فیلم های کوتاه حداکثر پنجاه دقیقه ای و با تکیه بر فیلم های کوتاه 12 دقیقه ای می توانند در جشنواره شرکت نمایند.
مقررات عمومی شرکت در بخش فیلم کوتاه جشنواره:

  • شرکت در این بخش برای کلیه علاقه مندان آزاد می باشد.
  • لازم است شرکت کنندگان به اصالت محتوا در کنار نوآوری و خلاقیت در انتخاب و پرورش موضوع توجه کنند.
  • لازم است آثار ارسال شده دارای کیفیت ساختار و رعایت اصول فنی و هنری باشند.
  • فیلم های کوتاه ارسال شده بایستی دارای توانایی محتوایی و ساختاری برای ایجاد ارتباط مؤثر با مخاطب باشند.
  • زمان فیلم های کوتاه و یا زمان در نظر گرفته شده در فیلم نامه ها نباید از سقف 50 دقیقه تجاوز کند.
  • لازم است محتوا در کمترین زمان ممکن و ترجیحا در دوازده دقیقه به مخاطب منتقل شود.
  • آثار ارسال شده مسترد نمی گردد.
     

مقررات ویژه بخش ارسال فیلم کوتاه:

  • کلیه فیلم­سازان، مراکز فرهنگی، NGO ها و ... می­توانند آثار خود را در قالب فیلم های کوتاه مستند، داستانی، و پویانمایی تا سقف 50 دقیقه و ترجیحا در 12 دقیقه بر روی حامل های DVD و یا DVCAM همراه با شناسنامه اثر و یا فرم پر شده فراخوان ارسال آثار موجود در سایت http://www.lsf.ir/A-film.php به دبیرخانه نخستین جشنواره بین المللی آخرین منجی ارسال نمایند.
  • فیلم­های کوتاه برگزیده از شبکه­های سراسری رسانه ملی پخش خواهند شد و در صورت موافقت سازندگان آثار به صورت لوح فشرده نیز در اختیار علاقمندان قرارخواهند گرفت.

مقررات ویژه بخش فیلم نامه نویسی:

  • علاقمندان شرکت در این بخش می­توانند فیلم نامه های خود را برای تهیه فیلم های کوتاه مستند، داستانی، و پویانمایی تا سقف حداکثر 50 دقیقه و ترجیحا 12 دقیقه همراه با شناسنامه فیلم نامه به دبیرخانه نخستین جشنواره بین المللی آخرین منجی ارسال نمایند.
  • آثار می­بایست به صورت تایپ شده و حد اکثر در 12 صفحه ارائه گردد.
  • آثار برگزیده علاوه بر اینکه در قالب یک کتاب از سوی بسیج سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران چاپ خواهند شد، از امکانات و تسهیلات ویژه برای ساخت اثرشان به صورت فیلم کوتاه نیز برخوردار خواهند شد.

روز شمار جشنواره :

  • اعلام فراخوان ارسال آثار : 27 فروردین ماه مقارن با سالروز ولادت امام حسن عسگری (ع)
  • آخرین مهلت ارسال آثار: 26 تیرماه 1387 مصادف با سالروز ولادت مولی الموحدین حضرت علی (ع)
  • مراسم اختتامیه: نیمه شعبان سال 1429 هجری قمری مصادف با میلاد پر برکت امام مهدی (عج)
  • نحوه ارسال آثار: علاقه مندان به شرکت در جشنواره می توانند آثار خود را  به همراه فرم پر شده فراخوان ارسال آثار موجود در بخش ارسال آثار سایت جشنواره به نشانی WWW.LSF.IR ، به نشانی پستی تهران، خیابان حضرت ولی عصر (عج) ، خیابان جام جم، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ساختمان B2 همایش ها، دبیرخانه دائمی جشنواره بین المللی آخرین منجی ارسال نمایند. در بخش فیلم نامه نویسی ارسال اثر به همراه شناسنامه اثر کفایت می کند.
  • تلفکس: 22013800
  • تلفن تماس: 22166415

جشنواره فرهنگی و هنری آخرین منجی (بخش نماهنگ)

شیوه نامه ارسال نماهنگ
دست یافتن به جامعه ای آرمانی بر اساس معیارهای الهی و مدینه فاضله انسانی مستلزم احیاء فضائل دینی، اخلاقی، اجتماعی و بخصوص فرهنگی منطبق با ارزش های بشری است .
با توجه به تأثیر شگرف ترکیب آوا و نما و ماندگاری آن در ذهن آدمی، دبیرخانه نخستین جشنواره بین المللی آخرین منجی بر آن شد تا بخش نماهنگ را به عنوان یکی از بخش های ویژه خود قرار دهد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در خصوص اعمال توجه بیشتر به رشته هایی همچون موسیقی و نماهنگ می فرمایند: موسیقی فاخر جزء میراث معنوی جامعه به شمار می رود و باید در جامعه نمود داشته باشد .
همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ حسین صفارهرندی در این رابطه می گوید: موسیقی که پای در زمین و سری در آسمان داشته باشد موسیقی فاخر است .
در همین راستا نخستین جشنواره بین المللی آخرین منجی در بخش نماهنگ تلاش دارد تا بتواند با همکاری حوزه هنری استان تهران، و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در حوزه موضوعات مرتبط با منجی، انتظار، و مهدویت تصویر و موسیقی ارزشی و فاخر را هرچه بیشتر و بهتر در جامعه نمایان سازد .
متولی ا بخش نماهنگ جشنواره حوزه هنری استان تهران بوده، و لذا علاقه مندان به دریافت اطلاعات بیشتر می توانند با دفتر توسعه مشارکت های فرهنگی حوزه هنری استان تهران از طریق شماره -20 88504616 تماس حاصل نمایند.
اهداف :
مهمترین اهداف این بخش عبارتند از:

  1. کشف آثار فاخر و ارزشمند در عرصه نماهنگ
  2. فراهم آوردن بستری مناسب برای ارائه توانمندی ها و کشف استعدادهای اقشار مختلف جامعه خصوصا جوانان در حوزه طراحی و ساخت نماهنگ آیینی
  3. ایجاد زمینه مناسب در جهت ارتقاء سطح کیفی آثار تولید شده با موضوع مهدویت
  4. توجه جدی به هنرمندان عرصه نماهنگ و بخصوص جوانان و فعالان حاضر در این عرصه
  5. تهیه آرشیوی جامع از نماهنگ های مرتبط با موضوع منجی، انتظار، و مهدویت

موضوعات جشنواره:
موضوعات این بخش عبارتند از:

  • منجی در ادیان
  • مهدویت و انتظار
  • جوان و فرهنگ انتظار
  • تصویر جامعه مهدوی
  • نقش انقلاب اسلامی در ترویج تفکر مهدویت
  • کلیه موضوعاتی که به نحوی با موضوع مهدویت در ارتباط باشند

رشته های بخش نماهنگ:

  • بدون کلام:
  • در این بخش ، چینش تصاویر و موسیقی به صورت آگاهانه، با دیدگاهی هنری و در راستای گسترش فرهنگ مهدویت و انتظار مدنظر مسئولین این بخش جشنواره است .
    • با کلام:

    در این بخش توجه به عنصر کلام در کنار عناصر موسیقی، و نما اهمیت داشته و رعایت موارد ذیل در کسب امتیاز بالاتر توسط شرکت کنندگان در جشنواره موثر خواهد بود:

    1. انتخاب قطعاتی که دارای مفهوم و ارزش معنوی باشند.
    2. واضح و گویا بودن آثار اجرایی به گونه ای که بتواند مفهوم مهدویت را به مخاطب انتقال دهد.
    3. سازگاری نوع نوا با شعر به کار رفته در نماهنگ در راستای تاثیر گذاری هر چه بیشتر معنوی بر مخاطب.
    • بخش ویژه:

    دبیرخانه جشنواره بین المللی آخرین منجی با هدف توجه به آثار فاخر هنری بیانگذار انقلاب اسلامی؛ حضرت امام خمینی (ره) بخشی را به نماهنگ هایی که با استفاده از اشعار حضرت امام خمینی (ره) ساخته می شوند اختصاص داده است.
    علاقه مندان به شرکت در این بخش می توانند با محوریت استفاده از اشعار امام خمینی (ره) در حوزه منجی، انتظار و مهدویت آثار خویش را طراحی، تولید و برای دبیرخانه جشنواره ارسال نمایند.
    جوایز:
    حوزه هنری استان تهران در هر یک از بخش های بدون کلام، با کلام، و ویژه جوایز ارزنده ای را به نفرات اول تا سوم اهدا خواهد کرد.
    این سازمان همچنین از دو اثر به عنوان آثار حاوی عنصر نوآوری در ایده پردازی و تکنیک به صورت ویژه تقدیر به عمل خواهد آورد.
    علاوه بر این از یک اثر به عنوان اثر برتر و شایسته تندیس جشنواره تقدیر خواهد شد.
    مقررات عمومی شرکت در بخش نماهنگ جشنواره:

    1. شرکت در جشنواره برای تمامی هنرمندان آزاد می باشد.
    2. در تعداد آثار ارسالی محدودیتی وجود ندارد.
    3. لازم است آثار بر روی یکی از حامل های رایانه ای شامل VCD ,DVD , DV به همراه فرم پر شده فراخوان ارسال آثار به دبیرخانه جشنواره ارسال گردد.
    4. دبیرخانه جشنواره مسئولیت خسارت ناشی از بسته بندی و نحوه ارسال نامناسب را نمی پذیرد ولی در جهت حفظ و حراست آثار رسیده نهایت تلاش خود را خواهد کرد.
    5. کلیه آثار حتی آثاری که در جشنواره پیشین شرکت کرده اند، امکان شرکت در این جشنواره را خواهند داشت.
    6. آثار ارسال شده به جشنواره مسترد نخواهد شد .
    7. دبیرخانه جشنواره امکان استفاده از بخشی از اثر ارسال شده را برای ساخت آنونس جشنواره خواهد داشت.

    روز شمار جشنواره :

    • اعلام فراخوان ارسال آثار : 27 فروردین ماه مقارن با سالروز ولادت امام حسن عسگری (ع)
    • آخرین مهلت ارسال آثار: 26 تیرماه 1387 مصادف با سالروز ولادت مولی الموحدین حضرت علی (ع)
    • مراسم اختتامیه: نیمه شعبان سال 1429 هجری قمری مصادف با میلاد پر برکت امام مهدی (عج)
    • نحوه ارسال آثار: علاقه مندان به شرکت در جشنواره می توانند آثار خود را  به همراه فرم پر شده فراخوان ارسال آثار موجود در بخش ارسال آثار سایت جشنواره به نشانی http://www.lsf.ir/A-movie.php ، به نشانی پستی تهران، خیابان حضرت ولی عصر (عج) ، خیابان جام جم، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ساختمان B2 همایش ها، دبیرخانه دائمی جشنواره بین المللی آخرین منجی ارسال نمایند.
    • تلفکس: 22013800
    • تلفن تماس: 22166415
  • معرفی «وونگ کار وای» کارگردان فیلم « در حال و هوای عشق»

    [معرفی فیلمساز]

    «وونگ کار وای» (Kar Wai Wong) کارگردان فیلم «۲۰۴۶» اولین بار با فیلمنامه فیلم «یک بار روی یک رنگین کمان» (Choi Wan Kuk) در سال ۱۹۸۲ پا به عرصه سینما گذاشت. البته کارگردان فیلم کسی دیگری به نام «ان-جی اگنس» (Agnes NG) بوده است و جالب است بدانید این اولین و آخرین فیلمش هم بوده است!

    البته کار برای «وونگ کار وای» تازه شروع شده بود. بعد از فیلمنامه نویسی در ۹ فیلم دیگر در سال ۱۹۸۸ اولین فیلمش را با نام «مثل اشک ها به کناره می رود» (Wong Gok Ka Moon) کارگردانی کرد. از آن سال تا به حال ۱۴ فیلم دیگر هم کارگردانی کرده که از این میان می توان به «فرشته های افتاده» (Dou Lou Tian Shi-۱۹۹۵) و «در حال و هوای عشق» (IN THE MOOD FOR LOVE-۲۰۰۰) و «شش روز» (Six Days-۲۰۰۲) و فیلم «شب های تمشک من» (My Blueberry Nights2007) با بازی بازیگرانی چون «ناتالی پورتمن» (Natalie Portman) و «جود لو» (Jude Law) اشاره کرد. و برای سال ۲۰۰۸ فیلم «بانویی از شانگهای» (The Lady From Shanghai) با بازی «ریچل وایس» (Rachel Weizs) را در برنامه کار دارد.

     

    گردآوری: جهاد نادریان

    به بهانه نمایش فیلم «در حال و هوای عشق» در کانون فیلم برازجان

    مشخصات فیلم:

    در حال و هوای عشق

    In The Mood For Love / Fa Yeung Nin Wa

    کار گردان: کار وای وانگ

    بازیگران:

    تونی لیونگ - مگی چیونگ

    فیلمبردار: کریستوفر نویل

    محصول: 2000 هنگ کنگ

    جوایز: برنده نخل طلایی جشواره کن

    اطلاعات بیشتر در سایت فکسون:

    http://www.fexon.com/movieinfo.php?mid=479

    اطلاعات بیشتر در سایت آی ام دی بی:

    http://www.imdb.com/title/tt0118694

     

     

    در حال  و هوای عشق:

    مدفون کردن چیزهایی در پس خاطره. چیزهایی که نمیدانیم یک نیاز بود یا یک هوس.

    شب – خارجی – موقعیت بارانی- قدم زدن و گریه کردن در کنار دیوارهای نم کشیده.

    تصاویر چشم نواز ، موسیقی سحر انگیز ، اسلوموشن های بی نظیر.

    نوستالژی باهم بودن.

    ارتباطی که قبل از آغاز به پایان رسیده بود.

     

     

    خلاصه فیلم:

    دهه 1960 – هنگ کنگ. زن و مرد متاهلی در یک پانسیون کوچک و تروتمیز در کنار هم بطور اتفاقی اطاق می گیرند. مرد در یک روزنامه کار می کند و زن هم در یک شرکت منشی است. هم مرد و هم زن متاهل هستند. همسر مرد بخاطر مشغله کاری که دارد کمتر میتواند شوهر خود را ببیند. مرد نیز شاغل است ولی بعد از ساعات کارروزنامه  در خانه تنها می ماند. و اما زن اطاق بغلی، او نیز شاغل است ولی شوهری دارد که بخاطر دغدغه کاری اکثرا در مسافرت است و گاه گاهی به دیدار همسر خود می آید. به این ترتیب زن و مرد همسایه هردو از نظر عاطفی دچار یک خلا بزرگ هستند.

    زن و مرد هر روز از کنار هم رد می شوند و همدیگر را دوست می دارند ولی نمی توانند این دوست داشتن را به همدیگر ابراز کنند. زن و مرد کم کم به هم نزدیک تر می شوند و یک شب بلاخره دل به دریا می زنند و در رستورانی با همدیگر قرار شام می گذارند. زن و مرد در میان صحبت های شان متوجه می شوند که همسرانشان با همدیگر به طور مخفیانه ارتباط دارند و به آنها خیانت کرده اند.  زن و مرد ازین پس بخود اجازه می دهند که با یکدیگر ملاقات کنند ولی به عنوان دو دوست صمیمی که درد و دل همدیگر را می شنوند و بعضی مواقع برای هم گریه می کنند. زن و مرد ، عاشق یکدیگر هستند ولی به این مطلب خوب واقف هستند که بعلت وجود خانواده هیچگاه نمی توانند یه‌همدیگر برسند برای همین در عین عاشق بودن رابطه خود را مانند دو دوست حفظ می کنند. زن و مرد به همدیگر تاکید می کنند که نباید ارتباط شان مثل ارتباط همسران خیانتکارشان باشد و نباید آنها هم مثل همسرانشان بشوند. برای همین سعی می کنند کمترین ارتباط جسمی را باهم دیگر داشته باشند. به روایت دیگر زن و مرد با حذف کردن رابطه جنسی میان خود سعی می کنند که شبیه همسران خیانتکارشان نباشند.

    آنها ساعت های زیادی را در یک اطاق با هم می گذرانند و ظاهران روزهای زیادی بر روی فیلمنامه ای که مرد در صدد تهیه آن است با هم همکاری می کنند بدون کوچکتری ارتباط جنسی و جسمی(بقول شخصی: امیدوارم از من نپرسید که آن بوسه ها و بغل کردن ها و گریه ها چه بودند). مرد به شهری دیگر منتقل می شود و مجبور می شود آن شهر را ترک کند. در نهایت این ارتباط به پایان می رسد ولی در دل هردو طوفانی بپاست. طوفانی که تا پایان عمر  نمی توانند به کسی بازگو کنند حتی خودشان. بعد از چند سال زن و مرد به همان مسافر خانه می آیند و در میان انبوه اثاثیه ساکت به در و دیور خیره می شوند. آنها می دانند که در کنار همدیگر هستند ولی به هیچ عنوان خود را به همدیگر نشان نمی دهند و بدون آنکه همدیگر را ببینند با بغض بسار مکان را ترک می کنند.

    مرد به معبد سنگی بزرگی می رود و در آنجا به راز و نیاز می پردازد. مرد در معبد سوراخی را در دل دیوار سنگی لمس می کند. پس از رفتن مرد از معبد می بینیم که درون سوراخ سنگی خزه های سبز رنگی روییده است.

     

     

    شرح سکانس:

    سکانس پایانی فیلم. آنجایی که ارتباط زن و مرد بپایان رسیده و مرد به معبدی برای دعا و نیایش می رود.

    در نمایی آورشولدر(نمای پشت سر) یک راهب بودایی را می بینیم که دارد به مرد نگاه می کند. در لحظه اول این احساس به ما دست میدهد که مرد روبروی دیوار ایستاده و دارد دعا می خواند. مرد بودایی هم همین فکر را می کند. نما ها به مرد نزدیک تر می شود و می بینیم که او در مقابل دیوار سنگی بزرگی ایستاده و دعا می خواند. سوراخی درون دیوار سنگی است. مرد با آن سوراخ حرف می زند و با انگشت آن را لمس می کند. مرد از معبد خارج می شود و بدنبال آینده خود می شتابد. در پلان بعدی همان دیوارسنگی و همان سوراخ را می بینیم با این تفاوت که درون سوراخ اکنون خزه های سبز رنگی روییده اند.  والس زیبایی به گوش می رسد. تیتراژ پایانی ظاهر میشود. نوشته های سفید بر روی صفحه قرمز. و حصرتی عجیب و غریب که حتی ماه ها بر تماشاگر تاثیر می گذارد.

     

     

    تحلیل سکانس:

    فیلمی در حال و هوای گذشته تماشاگر هایش. همه ما در زندگی شخصی مان دارای لحظه ها و گذشته هایی هستیم که خاطراتش فقط و فقط برای خودمان قابل درک است(بصورت خوش بینانه تر میتوان گفت: لحظاتی که فقط برای خود و طرف مقابل مان قابل درک بوده). گذشته ای که در دل زمان مدفون کرده ایم. گذشته ای که وقتی فقط اولش را بیاد بیاوریم ، سعی می کنیم به هر طریقی که شده حواس خودمان را به جایی دیگر پرت کنیم.

    مرد در مقابل دیوار سنگی معبد ایستاده و ظاهرا دعا می کند. البته اینطور بنظر می رسد. حتی مرد بودایی هم بنظر می رسد که اینگونه فکر می کند. اما مرد دارد با مرور خاطراتش و لمس کردن سوراخ داخل دیوار احساسات و خاطراتش را برای همیشه در دل یک تخته سنگ سرد حبس می کند. این حرکت مرد به سبک مردان قدیم است که باسوراخ دیوار ها یا جاهایی شبیه به این مورد سخن می گفتند ولب به افشای راز های خودباز می کردند و پس از برملا کردن آن راز برای سوراخ دهنه سوراخ را با گل مسدود می کردند. مرد مثل شعبده باز ها که دستمالی را به زور در مشت خود جا می دهند انگار مرد نیز با مرور خاطرات و لمس کردن سوراخ دیوار دارد خاطراتش را در دل سوراخ یک تخته سنگ به زور می چپاند. البته او با آرامش خاصی این کار را می کند. او لب های خود را به سوراخ نزدیک کرده و حرف می زند و بعد به آرامی با انگشت خود سوراخ را لمس می کند ولی تماشاگری که از اول فیلم همراه او بوده میداند که در دل این سکوت حاکم بر صحنه چه طوفان عظیمی در حرکت است. مرد معبد را ترک می کند ولی بعد از دور شدن مرد می بینیم که در درون آن سوراخ خزه های سبز رنگی روییده است. همه جا ساکت ساکت است و سرد ، ولی فریادی بی صدا بگوش می رسد که می فهمیم سنگ نیز از برکت وجود این خاطرات تحریک شده. تازه می فهمیم که سنگ ها هم مثل ما آدم ها زنده اند و با احساس. فقط کمی خیلی ساکت اند. سنگ نیز طاقت دفن کردن این خاطرات را در دل خود ندارد. خاطرات نیز در د سنگ به جوانه نشسته اند. سنگ هم طاقت رازداری و تحمل این خاطرات را نداشت. پس وای بر دل شیدای این  مرد  و زن که چه می کشند. سنگ نیز این خاطرات را از خود پس زد چون طاقت شنیدنش را نداشت.

    وقتی سنگ معبدی چند هزار ساله که ساعت های بی شماری دعاها و رازها و نیازها و اسرارهای بی شمار عابدین را در پس این سالها در دل خود نگه داشته بود ، اکنون طاقت شنیدن نوستالژی این مرد را ندارد ، به این نکته پی می بریم که مطمئن ترین جا و امن ترین جا برای دفن خاطرات گذشته مان همین دل صاحب مرده خودمان است.

     

     

    دل نوشت:

    نمی دانم چه بگویم. از آن دست فیلم هاییست که باید دید و با تمام وجود لمس کرد تا احساسش در قلب آدم جا بیوفتد. این فیلم آنقدر حساس و نازک است و دلربا و خوش زبان که حتی با زبان اصلی(که انگلیسی هم نیست) میتوان چیزهای زیادی از فیلم فهمید. یک فیلم آسیایی محض. بخاطر همین میتواند با مخاطب ایرانی بخوبی ارتبات برقرار کند. ایرانی ها که سرشان درد می کند برای عاشق شدن و گریه کردن. این فیلم مخصوص سنین سی تا چهل سال است خصوصا اگر تجربه عشقی نافرجام هم در ذهنمان داشته باشیم که دیگر همه چیز برای نشئه شدن فراهم است. بی هیچ ماده ای مست می شویم حتی احتیاجی به کالباس خشک صورتی شل هم نیست. نه خیار شوری نه مخلفاتی ، این فیلم فقط یک دل رنجور میخواهد تا با دیدن لب های باز و بسته شده بازیگر ها به عمق وجود آنها پی ببرد و در ذهن ناخودآگاهش یک فیلم هنگ کنگی را به زبان دل خویش ترجمه کند.

     

     

    سبک نوشت:

    کار وای وانگ شخصیتی بزرگ در سینمای جهان است. او و کیارستمی به حق آبروی سینمای آسیا هستند. او استاد حاکم کردن جو و اتمسفر خاصی بر فیلم هایش است که دیگران حتی نمیتوانند آن را تقلید کنند. بقول امیر قادری(منتقد خوب کشورمان):‌دنیایی که کار وای در جلوی لنز دوربین می سازد دنیایی است که یک سانت اینطرف و آنطرف ترش وجود ندارد. واقعا چه تعبیر زیبایی کرده. فیلم های کار وای را فقط باید دید و در احساس تراوش شده ذهن کار وای غرق شد.

     

     

    سبک نوشت 2:

    فیلم های کار وای را می توان گفت فیلم اشیا است تا فیلم بازیگران. در فیلم های کار وای اشیا نقش بسیار مهمی در القا احساسات دارند. لباسهای بازیگران آنقدر خوب انتخاب می شوند که حد ندارد. کت و شلوار تیره مرد و پیراهن روشنی که آستین هایش از زیر آن بیرون زده نشانگر احساسات محبوس شده مرد است و لباس هی شاد و پر رنگ رن نشان گر احساسات و جنب و جوش عاشقانه زن است که وقتی به چهره خنثی زن نگاه می کنیم همه آن شور و نشاط انگار از بین رفته اند. رنگ های استفاده شده در فیلم وا قعا بجا هستند. طرح خزانی که روی آباژور اطاق زن مشاهده می کنیم بی سبب با احساسات غمگین او ندارد. راه رو های تنگ و باریک را آنچنان زیبا و جاندار به ما نشان می دهد که انگار  حیاط و زندگی در دل تک تک آجر های آن جریان دارد. البته به کار بی نظیر فیلمبردار فیلم که احل استرالیاست نیز می بایست احترام گذاشت. کریسدفیل نوبیل واقعا یک استاد است.

     

     

    سبک نوشت 3:

    موسیقی فیلم واقعا سحر انگیز است و واقعا این فیلم را نمی توان بدون موسیقی اش تصور کرد. این موسیقی در کنار تصاویر اسلوموشن بسیار زیبای فیلم واقعا لذت بی نهایت بار دیدن را همیشه دارد. 

     

     

    دل نوشت 2:

    شخصی می گفت:

    عقلم می گوید که آن صحنه های حرکت آهسته که با آن موسیقی دلپذیر سازهای زهی همراه می شوند کمی با سبک کلی فیلم که بر ایجاز بنا شده ناهمگون است. ولی دلم می گوید لعنت بر هرکه بخواهد روزی آن ها را از فیلم در آورد!.

     

                        احسان تحویلیان

    سینمای مستند ( Documentary )


    img/daneshnameh_up/c/c5/kuyanse.jpg
    مستند ، فیلمی است که با واقعیات سر و کار دارد و نه با قصه ها و ماجراهای تخیلی ، و می کوشد واقعیت را چنانکه هست به نمایش بگذارد و تا حد ممکن از دستکاری در آن پرهیز کند. به همین خاطر ، این فیلم ها با آدم ها ، مکان ها ، رویدادها و فعالیت های واقعی سر و کار دارند.

    ارائه واقعیت در هر حال متضمن دستکاری ، انتخاب ، حذف و شکل دادن است ، به همین خاطر فیلم های مستند را باید بر اساس میزان کنترلی که فیلم ساز بر واقعیتی که ضبط می کند اعمال می دارد ، ارزیابی کرد. اما نکته ای که درباره تمام فیلم های مستند صادق است ، این است که آنها می کوشند حسی از واقعی بودن آنچه را می بینیم و می شنویم به ما القا کنند.

    واژه مستند را اول بار جان گریرسن ( John Grierson ) ( مستند ساز و منتقد سینما ) در نقد فیلم موانا ( 1926- Moana ) ساخته رابرت فالاهرتی ( Robert Flaherty ) به کار برد. گریرسن بعدها این واژه را معادل « برخورد خلاقه با واقعیت » گرفت و سرانجام در سال 1948 ، « اتحادیه جهانی سینمای مستند » این واژه را تصویب و آن را چنین تعریف کرد :

    « ضبط سینمایی هر جنبه ای از واقعیت که با فیلم برداری واقعی و بدون دستکاری ، یا با بازسازی وفادارانه و معقول رویدادها ، روی فیلم ، به هدف گسترش بخشیدن به دانش و درک مردم و ارائه مسائل و راه حل های آنان به عینی ترین و واقعی ترین صورت ممکن انجام شده باشد. ».



    « بخش های مختلفی از فیلم مستند ، کویانس کاتزی ( 1983 ) ، ساخته گادفری رجیو



    چون مستند به گستره وسیعی از فیلم ها قابل اطلاق است ، منتقدان و فیلم سازان عبارات هم ارز دیگری نیز به کار می برند ، برای مثال مستندهای تبلیغاتی ، مستندهای آموزشی ، مستندهای داستانی ، مستندهای اجتماعی ، مستندهای تاریخی ، مستندهای سیاسی و ... .


    تاریخچه ای بر فیلم مستند

    اساسا فیلم های اولیه تاریخ سینما را باید فیلم های مستند نامید. برادران لومیر ( Lumiere ) در شروع کارشان یک سری فیلم ساختند که همگی را از زندگی روزمره مردم تهیه کرده بودند برای مثال ورود قطار به ایستگاه ( 1895) یا خروج کارگردان از کارخانه ( 1895) . در این میان در آمریکا هم ، ادیسون و همکارانش فیلم هایی از اتفاقاتی که در محل کارشان می گذشت ، می گرفتند. همچنین در کشورهای دیگر نیز ، به محض آنکه صاحب این صنعت می شدند ، کارشان را باساخت این گونه فیلم ها آغاز می کردند.
    برادران لومیر این فیلم ها را وقایع اتفاقیه ( Actualites ) می نامیدند.

    img/daneshnameh_up/5/5e/nanook3.jpg
    img/daneshnameh_up/6/6a/flah.jpg
    اما سینمای مستند به معنا و مفهوم امروزی آن با فیلم نانوک شمالی ( 1922- Nanook of the North ) ساخته رابرت فلاهرتی آغاز شد. نانوک شمالی به نوعی یک مستند داستانی بود. رابرت فلاهرتی ، یک معدن شناس بود که در منطقه قطب شمال کانادا ، فعالیت می کرد. زندگی سخت اسکیموهای ساکن در آن محل توجه او را جلب کرد. او در سال 1920 به آن محل رفت تا در میان یک خانواده اسکیمو زندگی کند و از زندگی روزانه این مردم فیلم بگیرد. او پس از 16 ماه با فیلم های گرفته شده به آمریکا بازگشت ، فیلم ها را تدوین کرد و فیلمی مستند به نام نانوک شمالی به مدت 75 دقیقه فراهم کرد. این فیلم هم مورد توجه منتقدان و هم مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. یکی از دلایل موفقیت نانوک شمالی در آن زمان بداعت و غرابت آن بود ، زیرا این فیلم نخستین آشنایی مردم معمولی با اسکیموها و زندگی آنها بود. از طرف دیگر شیوه فیلم برداری و تدوین فیلم توسط فلاهرتی ، در این فیلم منحصر به فرد و جذاب بود. نانوک شمالی به نوعی راه را برای اکران فیلم های مستند دیگری که در مورد زندگی مردم مختلف ساخته شده بودند باز کرد.

    موفقیت فیلم نانوک شمالی و هزینه اندک تولید آن صنعت سینمای آمریکا را بر آن داشت که به فیلم مستند بیشتر توجه کند. در همین زمان کمپانی پارامونت ( Paramont Pictures ) سفارش ساخت فیلم دیگری از این نوع را به فلاهرتی داد و دست او را در انتخاب محل و موضوع کاملا باز گذاشت. حاصل این قرارداد فیلم موانا ( 1926) بود. موانا ، مستندی شاعرانه از زندگی مردم جزایر دریای جنوب در ساموا بود. ساخت این فیلم 20 ماه به طول انجامید. فلاهرتی در این فیلم از نگاتیوهای پانکروماتیک استفاده کرد که تازه به بازار آمده بودند و به تمامی طیف های رنگی قابل دید ، حساس بودند ، همچنین او از عدسی تله فتو برای ایجاد عمق میدان ، بسیار استفاده کرد. این فیلم از سوی منتقدان تمجید شد ، اما از سوی تماشاگران عادی چندان با استقبال رو به رو نشد.
    بعد از این فیلم ، فلاهرتی چند مستند دیگر نیز ساخت ، اما سرانجام سیستم استودیویی هالیوود با دخالت هایش و تاکید بیش از حد بر روی ساخت مستندهای تجاری او را ناامید کرد و او نیز به انگلستان مهاجرت کرد.

    گرچه فیلم های فلاهرتی از پیش برنامه ریزی شده و حتی گاه تمرین شده بودند ، اما دستاوردهای درخشانی به حساب می آمدند که شیوه های مختلف زندگی را نشان می دادند و در آنها ، کار هنرمندانه و خلاقانه ای در زمینه انتخاب فضا ، کار با دوربین و ندوین به چشم می خورد.

    img/daneshnameh_up/a/a4/vertov1.jpg
    جنبش مهم دیگر در عرصه مستند سازی در دهه 20 میلادی و در شوروی جریان داشت و سردمدار آن ژیگاورتوف ( Dziga Vertov ) بود. ژیگاورتوف در 1918 ، یعنی در اوج درگیری های داخلی شوروی بعد از فروپاشی حکومت تزاری به عنوان تدوینگر حلقه های خبری ، فعالیت می کرد. ورتوف در آغاز به همین راضی بود که فیلم ها را صرفا به صورت کاربردی و مفید سر هم کند ، اما رفته رفته دست به تجربه هایی زد تا از طریق تدوین ، بر شدت بیان فیلم ها بیفزاید.

    از آنجا که ورتوف از طرفداران نظام جدید بود ، تجربه هایش از جانب کمیته سینمایی حکومت جدید ، حمایت می شد ، به همین خاطر ورتوف گروه کوچکی از مستندسازان جوان و علاقه مند را جمع کرد و نام گروه خود را کینو کی ( Kinoki ) ، به معنای سینما – چشم ( Cinema – Eyes ) ، گذاشت. دیدگاه اصلی این گروه بر این عقیده استوار بود که ، ابزار سینما ( منظور دوربین ) ، برای بازسازی واقعیت ، چنانکه بر ما ظاهر می شود ، توانایی مطلق دارد و دیگر اینکه ، ضرورت دارد تا این واقعیت به وسیله تدوین و بازآرایی ، به یک تمامیت بیانی و مجاب کننده برسد. ورتوف این نظریه را کینو – گلاز ( Kino – Glaz ) ، به معنای دوربین – چشم ( Camera – Eyes ) نامید و نقش مهمی در زیبایی شناسی تدوین ادا کرد.

    مدتی بعد از به قدرت رسیدن لنین ، یعنی در سال 1922 ، ورتوف یک سلسله حلقه های خبری – مستند ، که آگاهانه سر هم شده بودند عرضه کرد و این مجموعه را کینو – پراودا ( Kino – Pravda ) به معنای سینما – حقیقت نامید. بیست و سه فیلم سینما – حقیقت ورتوف که بین سال های 1922 تا 1925 ساخته شد ، جنبه های وسیع و گوناگون تکنیک های تجربی او را در بر داشتند. در بین آثار ورتوف ، کامل ترین و مهم ترین فیلم او مرد دوربین به دست ( 1929- The Man With A Movie Camera) است. این فیلم تمام جنبه های تدوین و کار با دوربین را که تا آن زمان در سینمای صامت شناخته شده بود به کار گرفته است ، تا زندگی در جریان طبیعی خود را در یک روز عادی در مسکو ، از طلوع آفتاب تا غروب به تصویر بکشد.

    بعد از فلاهرتی و ورتوف ، سرشناس ترین نام در تاریخ سینمای مستند ، جان گریرسون است. گریرسون در انگلستان فعالیت می کرد. سینمای انگلستان از همان ابتدای ظهور سینما در این کشور، توجه خاصی به فیلم های مستند داشت.
    گریرسون بسیار بر روی فیلم های مستند و مونتاژی شوروی ( به ویژه آثاز ورتوف ) کار کرد. او تعدادی از جوانان مشتاق را دور هم جمع کرد ، از جمله ، رابرت فلاهرتی را که به انگلستان مهاجرت کرده بود ، دعوت به همکاری کرد. آنها نهضتی به راه انداختند که آن را مستند سازی مسئولانه ( Socially Commited ) می نامیدند. گریرسون و گروهش طی ده سال در حدود سیصد فیلم عرضه کردند. فیلم های این گروه ، زندگی مردم انگلستان را به تصویر می کشید و مسائل و مشکلات اجتماعی را مطرح می کرد. در این فیلم ها ، تکنیک های چشمگیری به کار رفته است ، اما در این فیلم ها بیش از مسائل هنری و زیبایی شناختی ، جنبه آموزشی و خبری آنها اهمیت دارد. آنها همچنین در دوران جنگ ، مستندهای خوب و در خور توجهی ساختند. از جمله فیلم های مستند مهم و قابل توجه این گروه می توان به رانده شدگان ( 1929- Driifters ) ساخته جان گریرسون ، سرچشمه ( 1931- Upstream ) ساخته آرتور آلتن ( Arthur Elton ) ، بریتانیای صنعتی ( 1933- Industrial Britain ) ساخته فلاهرتی ، آواز سیلان ( 1934- Song Of Ceylon ) ساخته بازیل رایت ( Basil Wright ) و پست شبانه ( 1936- Night Mail ) ساخته بازیل رایت و هری وات ( Harry Watt ) اشاره کرد. لازم به ذکر است این گروه پر شور در دهه چهل از هم پاشید.
    انگلستان امروز هم یکی از کشورهای مهم تولید کننده فیلم های مستند است.

    چشمگیر ترین توسعه ای که از آن زمان به بعد در سینمای مستند رخ داده ، بی تردید مطرح شدن سینما – وریته ( Cinema – Verite ) در فرانسه و سینمای بی واسطه ( Direct Cinema ) در آمریکا ، هر دو در دهه 1960 بوده است. هر دوی این جنبش ها ، تحت تاثیر فیلم ها و آثار مستند تلوزیونی قرار داشتند و در شکل گیری آنها ، ورود دوربین ها و ضبط صوت های سبک ، عدسی زوم و فیلم های حساسی که در نور طبیعی هم قابل استفاده هستند ، نقش مهمی داشته است.

    سینما – وریته عبارتی است فرانسوی معادل سینما – حقیقت و به یک رشته فیلم های مستندی اطلاق می شود که به دوربینی سبک و قابل حمل و مضامینی خود انگیخته اتکا دارند که از پیش طرح ریزی نشده باشند. سینما – وریته عبارتی است که ژان روش ( Jean Rouch ) برای توصیف فیلم وقایع نگاری یک تابستان ( 1961) که با همکاری ادگار مورن ( Edgar Morin ) ساخته بود و آن را از اولین فیلم های سینما – وریته می دانند ، به کار برده است. اصول تئوریک و علمی سینما وریته تا حد زیادی به آثار ژیگاورتوف و تا حد کمتری به فیلم های رابرت فلاهرتی متکی است. یک تکنیک بارز در سینما – وریته ، انجام گفت و گوهای بی مقدمه و آنی برای بررسی مساله مورد نظر است. از دیگر فیلم سازان فرانسوی مطرح سازنده فیلم های سینما – وریته می توان به کریس مارکر ( Chris Marker ) و ماریو روسپولی ( Mario Ruspoli ) اشاره کرد. مهم ترین اثر تولید شده این مکتب هم اندوه و ترحم ( 1970- ) ساخته مارسل افولس ( Marsel Ophuls ) است.

    سینمای بی واسطه ، نامی بود که آلبرت مایزلز ( Albert Maysles ) ، مستند ساز مطرح آمریکایی ، آن را به این سری فیلم ها داد و علت این نامگذاری آن بود که ، برداشت بی واسطه ، آنی و موثق آنها را انعکاس دهد. در این گونه فیلم ها نیز مانند سینما – وریته ، برنامه ریزی قبلی و طرح ماجرایی از پیش طراحی شده وجود ندارد. مهم ترین فیلم ساز این جنبش فردریک وایزمن ( Frederick Wiseman ) است و از آثار مهم او می توان به دبیرستان ( 1968- High School ) اشاره کرد.

    گر چه تولید فیلم های مستند ، به خاطر عدم نمایش عمومی آنها ( زیرا تماشاگر عام ندارند و از نظر تجاری چندان موفق نیستند ) ، با اشکال رو به رو است ، اما برخی از آنها چنان تصویر تکان دهنده ای از جهان و زندگی ارائه کرده اند که اکران عمومی انها بسیار موفقیت آمیز نیز بوده است ، که در این میان می توان به فیلم بخش هارلن ، آمریکا ( 1975- Harlan County, U.S.A ) ساخته باربارا کاپل ( Barbara Kopple ) ، که درباره اعتصاب معدن چیان است ، اشاره کرد.

    img/daneshnameh_up/c/cc/bowlingc].jpg
    شاید ، دیگر جنبش خاصی را در زمینه مستندسازی شاهد نباشیم ، اما در نقاط مختلف جهان مستندهای بسیار ارزنده ای ساخته می شوند که آینده فیلم مستند را کماکان تضمین می کنند ، به ویژه در سال های اخیر با پیچیده تر شدن مناسبات سیاسی ، مستندهای سیاسی طرفداران بسیاری یافته و در این بین کسی که بیش از همه به شهرت رسیده مایکل مور ( Michael Moore ) است ، به ویژه با دو مستند سیاسی اش یعنی ، بولینگ برای کلمباین ( 2002- Bowling for Columbine ) و فارنهایت 11/9 ( 2004- Fahrenheit 9/11 ) . در این میان باید از گادفری رجیو ( Godfrey Reggio ) نیز نام برد ، رجیو سه گانه درخشانی دارد به نام های کویانس کاتزی ( 1983- Koyaanisqatsi ) ، پوآک کاتزی ( 1988- Powaqqatsi ) و نوکای کاتزی ( 2002- Naqoyqatsi ) که علاوه بر برخورداری از مولفه های فیلم مستند ، در واقع فیلمی کاملا طراحی شده ، با موسیقی خاص و زیبا ، فیلم برداری و تدوین درخشان و در نهایت برخوردار از مضامین فلسفی است.

    مهناز نظری