انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

فرهنگ واژگان سینمایی (ط-ی)

ط:---------

طراح چهره آرایی: هنرمندی که با توجه به ویژگیهای شخصیتی کاراکترهای موجود در فیلمنامه ، طرح آرایشی وگریم بازیگران را می ریزد.

طراح دکور: کسی که براساس داستان وطبق ذهنیت کارگردان، دکورهای فیلم وفضاها ومکانهای وقوع داستان فیلم را طراحی می کند وتحت نظارت او این امکان ساخته میشود.

طراح صدا: اخیرا با توجه به حجم صداهای مورد نیاز برخی فیلمها درایران و از دیر بازدر سینمای جهان ، هنرمندی که درکار مهندسی صدا تخصص دارد با توجه به حجم ونوع صداهای مورد نیاز فیلم وکارگردان ، طراحی صدا را برای صدابرداران انجام می دهد.


ع:---------

عدسی آنا مورفیک: عدسی ویژه ایی است که هنگام فیلمبرداری جلوی دوربین قرار میدهند تا میدان دید وسیع تری( تقریبا دوبرابر حد معمولی) فیلمبرداری شود. مخترع این عدسی، پروفسور « هانری کره تی ین» فرانسوی است.

عدسی تله فوتو: نوعی عدسی که به فیلمبردار امکان می دهد ازحرکات بازی در

فاصله ای نسبتا دور، نماهای درشت بگیرد. فاصله ی کانونی این نوع عدسی زیادوزاویه عدسی بسته است. به این ترتیب ، بخشی از تصویر دروضوح کامل است. نمونه ی اخیر استفاده از این عدسی درفیلم « بیمار انگلیسی » به وضوح می توان دید.

عدسی زاویه باز: نوعی عدسی است که ازفاصله ی کم می تواند حوزه های وسیع تر ازمعمول را درتصویر نشان دهد. زاویه ی این عدسی باز وفاصله ی کانونی آن کوتاه است؛ درنتیجه تصویر حاصل برخلاف عدسی تله فوتو کاملا وضوح دارد.

عشق فیلم : اصطلاحی است که به برخی تماشاگران حرفه ای گفته می شود که دنیای فیلم را بسیار جدی می گیرد. « استالین » ازاین جمله بود ودرباره ی نحوه ی ممکتداری وی ، سینما توکراسی به معنای حکومت سینمایی را به کار برده اند. چرا که وی از فیلمها ایده ی حکومتی می گرفت.

عناوین : اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز وپایان فیلم به صورت نوشته می آید. معمولا در آغاز فیلمها ، عوامل درج یک دست اندرکار نظیر فیلمنامه نویس ، کارگردان ، فیلمبردار ،تدوینگر ودرپایان علاوه بر تکرار این عوامل ، سایر عوامل دست اندکار آورده میشوند. این اصطلاح همچنین به میان نویس فیلمهای دوره ی صامت نیز اطلاق میشود. گفتنی است فیلم « ارباب حلقه ها (3) » باداشتن مدت زمان ده دقیقه عنوان بندی، مقام اول را درمدت زمان عنوان بندی تاریخ سینما را به خود اختصاص داده است.

 

ف:---------

فانتزی: نوعی فیلم که رویدادهای آن گویی درعالم خیال می گذرد وتماشاگر درعین باور کردن فیلم، آن را ازعالم واقع جدا می داند. فیلمهای فانتزی انواع مختلف از فیلمهای انیمیشن گرفته تا علمی- تخیلی دارند. آغازگر فیلمهای فانتزی را « ژرژ ملیس » ( پدرتروکاژهای سینمایی ) می دانند .اخیرا فیلمهای فانتزی با دستیابی به اوج تکنیکی توانسته اند گیشه های جهان را فتح کنند. « هری پاتر» از این گونه فیلمهاست.

فانتسکوپ: این وسیله توسط« ژوزف پلاکو» بلژیکی درسال 1832 اختراع شد. این وسیله مجموعه ای متوالی ازتصاویر ثابت ومجزا را که مربوط به انجام یک فعالیت خاص مانند پرش، اسب دوانی و..... بودند برروی یک لوح ( دیسک ) شیاردار ثبت می کرد. هنگامی که این لوح در برابر آینه به چرخش در می آمد، درتصور تماشای یک تصویر متحرک را ایجاد می کرد.

فاین کات: مرحله ی تدوین نهایی که فیلم ، ریتم وآهنگ خودرا می یابد.

فرم روایی : ارتباط اجزاء ساختمان فیلم از طریق یک رشته رویدادهای علی معلولی که در زمان و مکان مشخص اتفاق می افتند. به عبارت ساده تر ، درفرم روایی، فیلم ازیک رشته رخدادهایی تشکیل شده که ازدل هم برمی آیند وتماشاگر مرتب می خواهد بداند بعد چه می شود. این نوع آثار بیشترین حجم تولیدات سینمایی را به خود اختصاص می دهند و مجموعا وقتی سخن ازفیلم سینمایی است، مراد شکل روایی آن است نه فرمهای دیگر.

فریم: به هرقاب یا کادرفیلم یک فریم می گویند. درواقع هرفریم یک عکس است ودرحرکت پیوسته ی نوار فیلم دردیدگاه نمایش ، توهم حرکت ایجاد می شود.

فلاش بک : ارجاع به گذشته یا پس نگاه ویا بازگشت به گذشته را باقطع نمایش زمان حال روایی فیلم، فلاش بک می گویند. فلاش بک آسان ترین تمهید برای دادن اطلاعات به تماشاگر است و به همین دلیل می تواند به بدترین شکل استفاده شود. اکنون تلاش می شود از این تمهید کمتر وبه طرزی خلاقانه استفاده شود. فلاش بک در فیلمهایی چون « قاتلین بالفطره » به کارگردانی « الیور استون» یا « مصائب مسیح » به کارگردانی « ملی گیبسون » کاربردی خلاقانه دارد.

فلاش فوروارد: فلاش فوروارد کارکردی عکس فلاش بک دارد. فلاش بک ، ارجاع به گذشته است وفلاش فوروارد قطع زمان حال داستان فیلم وارجاع به آینده است . ازاین تمهید سینمایی به زیبایی در فیلم « به اسبها شلیک می کنند مگرنه ؟» استفاده شده است.

فوکوس : به وضوح تصویری درفیلمبرداری و نیز درنمایش گفته می شوند. به عبارت دیگر، تنظیم فاصله ی کانونی عدسی نسبت به موضوع درطول فیلمبرداری یک صحنه را فوکوس می گویند.

فیداوت: محو تدریجی تصویر رافید اوت گویند.

فید این : آشکارشدن تدریجی تصویر را گویند. فیداین وفیداوت نوعی نقطه گذاری تصویری است و معمولا گذر زمان را نشان می دهد. استفاده ی ابتکاری واندیشیده از این دو روش، می تواند دربوجود آوردن ریتم کند فیلم موثر باشد.

فیلتر: ورقه ی نازکی است که رنگ را تغییر می دهد ویا بین نوع نور وحساسیت فیلم رنگی هماهنگی ایجاد می کند. فیلترها انواع گوناگون وکارکردهای متنوعی دارند.

فیلم انتزاعی: نوعی فیلم تجربی که درظاهر هیچ قصه وروایتی مانند فیلمهای کلاسیک داستانی ندارد وکم ترین ارتباط را بادنیای بیرون دارد. کارهای « دیوید لینیچ » از جمله «بزرگراه گمشده » ازاین دست فیلمهاست . درفیلم انتزاعی ، اجزاء فیلم نه ازطریق سلسله ی علی رویدادها بلکه از طریق سلسله ی علی رویدادها بلکه ازطریق ویژگیهای بصری فیلم به هم مرتبط می شود. این نوع فیلم در اصطلاح ، نوعی بازی با فرم محسوب می شود.

فیلمبردار : فردی است که باشناخت عمیق خودازتور، رنگ ، لنز دوربین ، ترکیب بندی تصویری و کارکرد متنوع دوربین ، ذهنیت کارگردان رابر روی فیلم ثبت می کند .فیلمبردار میتواند صرفا یک تکنیسین باشد اما فیلمبردار خوب ، می تواند با مهارت و تسلط تکنیکی برابزار و برخورداری ازنیروی خلاقیت واندیشه ، تصاویری زیبا ومتعادل ( در راستای کلیت فیلم) بیافریند.

فیلم بلند داستانی: بنابرتوافق عمومی ، فیلمهایی را گویند که زمان آنها بیش از 75 دقیقه است؛ دربرابر فیلم کوتاه که حداکثر 40 دقیقه وفیلم نیمه بلند که حداکثر 60 دقیقه دارد.

فیلم چندداستانه: فیلمی که ازچندداستان مستقل ودر واقع چند فیلم کوتاه تشکیل شده است اما دارای یک عنصر ارتباطی مضمونی است. فیلم « دستفروش » به کارگردانی مخملباف ازجمله فیلمهای چندداستانه یا اپیزود یک است.

فیلمخانه: محل بایگانی یا آرشیو فیلمها که معمولا نمایشهای ویژه ای را دربرنامه ی خود دارد.

فیلم خبری: قبل از اختراع تلویزیون، به فیلمهای کوتاهی گفته می شد که به مسائل روز می پرداختند وبیشتر « تاویل موضوعی » مفهوم فیلم خبری بودند. پس از اختراع تلویزیون، به فیلمی گفته میشود که مشخصه هایی چون دوربین روی دست ، صدای سر صحنه وحرکت پرشتاب دوربین وسواره هاو...... را دارد وازموقعیت خبری واطلاع رسانی برخوردار است ومعمولا برای تلویزیون ساخته می شود. اما هستند فیلمهای سینمایی ارزشمندی که از این تکنیک بیشترین بهره را گرفته اند؛ فیلمهای چون « قاتلین بالفطره »، « جادوگر بلر » ، « رقصنده در تاریکی » از این جمله اند.

فیلم سیاه: فیلمهایی که به مفهوم کلاسیک ، قهرمان وضد قهرمان ندارند وانسانها در ورطه ای از حوادث رها شده اند وقهرمان وضد قهرمان دربستر آن آسیب می بیند. مشخصا به نوعی فیلم کارآگاهی وجنایی گفته می شود که فضای سرد وسیاه و عبوس ونورپردازی سایه روشن دارد. فیلمهایی چون « کانزاس سیتی » ساخته ی آلتمن و«شاهین مالت » ساخته هیوستن از این دسته اند.

فیلم شناسی : شناخت وتحلیل سینما به مثابه پدیده ای اجتماعی وفرهنگی که دلالتهای خاصی دارد.این رشته علمی بعداز جدی شدن رسانه ی سینما به عنوان رشته خاص درمدارس فیلمسازی تدریس می شود.

فیلم مستند: فیلمی که برداشت از موضوعی واقعی وجاری است . این نوع فیلم درآغاز حرفی برای گفتن نداشته وصرفا تدریجا فیلم مستند تبدیل به گونه ای بسیار تاثیر گذار در بین فیلمها گردید. فیلمهای « مایکل مور» مانند « بولینگی برای کلمباین » یا « فارنهایت 11/9» به دلیل مضامین حساس اجتماعی شان از آثار مستند تاثیر گذار هستند؛ هر چند ممکن است به مرز هنر نرسیده وتاثیر گذاریشان ناشی از موضاعات آنها باشد.

فیلمنامه: همان سناریو است ( رجوع کنید به واژه ی سناریو ) درگذشته چیزی نبود که در فیلمسازی جدی گرفته شود اما امروزه در کشورهای صاحب صنعت سینما ، فیلمنامه عنصری مهم تبدیل شده است .

فیلمهای گانگستری: فیلمهایی درباره ی گروههای تبهکار وباندهای خلافکار که پیرامون مکانهای خلاف چون قمار خانه ، کازینوها و اموری چون مواد مخدر، تجارت اسلحه و.... شکل می گیرند. فیلمهای چون ، « کازینو » و « رفقای خوب » « اسکورسیس » یا «سگدانی » اثر « تارانتینو» و « کانزاس سیتی » اثر « رابرت التمن» نمونه های معاصر چنین فیلمهایی هستند ودرواقع مافیای آمریکای شده ایتالیا ، زیرساخت فیلمهای گانگستری را می سازند . « پدرخوانده » اثر « کاپولا » متفاوت ترین فیلم گانگستری تا به امروز به شمار می رود.

 

ق:---------

قطع : به عرض نوار ( نگاتیو) فیلم براساس میلی متر گفته می شود . مثلا فیلمهای معمول سینمایی درقطع 35 میلی متری ساخته می شوند. امروزه کم کم فیلمهای قطع 16 و 8 میلی متری ، وی . اچ . اس  و بتا ماکس از دور خارج شده ومجموعا نوع دیجیتالی رایج شده است . هرچند که هنوز درسینمای ایران شکل دیجیتالی ، غیر مقبول مانده است.

 

ک:---------

کات: کات به معنی برش را در واژه ی برش شناختیم ، کات همچنین دستوری است که از صحنه ی فیلمبردار ی ، کارگردان بعد ازبرداشت کامل ازصحنه یا احیانا اگر برداشت مطلوب و منظور وی نباشد صادر می کند وبه معنای توقف کامل فیلمبرداری است . به این معنی که دوربین ، صدا وبازی متوقف می شود تا با هماهنگی دوباره در زمینه ی نور ، صدا ودوربین و بادستور مجدد کارگردان با کلمه اکشن ، دوباره برداشت وبازی آغاز شود.

کارگردان: کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است ومجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است.

کالت: فیلمهایی که به لحاظ هنری به نوعی متفاوتند وبه واسطه ی همین ویژگی برجسته می شوند.

کپی کار: نسخه ی مثبت ونه چندان با کیفیت فیلم که با تدوین سردستی آن ، تدوینگر، صداگذار ، طراح جلوه های صوتی وتصویر وسایر نیروهای فیلم با آن کار می کنند وحکم یک علامت راهنمارا دارد. همچنین کارگردان وتهیه کننده ازکپی کار برای بازبینی روزانه ی فیلم هم استفاده می کنند.

کلاکت( تقه زنی ): تخته ای سات که روی آن مجموعه اطلاعات درباره ی فیلم ونام کارگردان، شماره ی سکانس ، نماوبرداشت نوشته شده است ودرابتدای هرصحنه تقه زن با صدای بلند شماره وتعداد برداشت را جلوی دوربین اعلام می کند وکارشروع میشود. بعدا در مرحله ی تدوین از اطلاعات نوشته شده برتخته جهت مرتب کردن نماها برحسب سناریو ودرمرحله ی صداگذاری ازصدای تقه کلاکت جهت سیک کردن باند صدا با تصویر استفاده می شود.

کلوین : میزان درجه حرارت رنگ را گویند که ازنام دانشمند معروف « لردکلوین» گرفته شده است.

کنتراست: به مفهوم برجسته نمودن ویا ایجاد اختلاف نوری بین اشیا ویا فضاهای فیلم برای تاثیر گذاری وبالابردن جلوه ی بصری فیلم است. کنتراست درفیلمهای سیاه وسفید ملموس تر است. کنتراست بالا از ویژگیهای فیلمهای اکسپرسیونیستی وفیلمهای سیاه یا نوآر به شمار می آید.

کینه توسکوپ: دستگاه فوق وسیله ی جعبه مانند بزرگی بود که به زمین نصب می شد وفقط یک تماشاگر می توانست با پرداخت پول از دریچه ی ویژه به تماشای تصاویر متحرک درون جعبه بپردازد. این دستگاه که نمونه اولیه ی پروژکتورهای فعلی ( البته بدون صدا ) محسوب می شود، در 31 اگوست 1897 به صورت رسمی ثبت شد.

کینه توگراف: اولین دوربین فیلمبرداری که درسال 1891 توسط ادیسون اختراع شد. دراین دوربین برای نخستین بار، فیلم خام انعطاف پذیر به کار رفت. دراین دوربین ، برخلاف دوربینهای امروزی، حرکت فیلم افقی بود.

 

گ:---------

گفتار: عبارت است از صدای روی فیلم که گوینده ومنبع آن دیده نمی شود. این تمهید بیشترین استفاده را درفیلمهای مستند دارد.

گنج قارونی: اصطلاحی کاملا ایرانی است. پس از نمایش فیلم « گنج قارون » درسال 1344 واستقبال تماشاگران، فیلمهای فراوانی به تقلید از آن ساخته شد که همگی درتکرار مولفه های این فیلم بسیار کوشا بودند واز آن پس هر فیلم « دختر پسری » که یکی فقیر ودیگری ثروتمند بود وبه طرزی تصادفی دلباخته هم می شدند وقصد ازدواج میکردند اما با مخالفت خانواده روبرو می شدند، گنج قارونی نام می گرفت.

 

ل:---------

لوکشین: لوکشین یا موقعیت به محل فیلمبرداری که خارج از استودیو باشد اطلاق میشود. این محل ممکن است داخلی یا خارجی باشد. درگذشته با توجه به سنگینی دوربینهای فیلمبرداری ونیز کنترل بهتر وسریعتر شرایط فیلم ، استودیو حرف اول را میزد. معمولا برای فیلمهای مستند از لوکیشنهای واقعی استفاده می شود. پس از نهضت نئورئالیسم ایتالیا وساخت دوربینهای سبک ، تدریجا فیلمبرداری درموقعیت واقعی رواج یافت.

لوله پلیکایی :به نوعی ازفیلمهای سینمایی ایران گفته می شود که می خواهد اکشنی از نوع « آرنولدی » را تقلید کند. نمونه ی شاخص این نوع آثار فیلم « سربلند » است.

لولیتا: هردختر بچه ای را که وارد عرصه ی بازیگری شود وبه شهرت برسد لولیتا              می گویند.

 

م:---------

مچ کات: عبارت است از اتصال صحنه ی بعدی با صحنه ی قبلی به طوری که باهم جور باشند. درواقع مچ کات برای دستیابی به چنان تداومی از صحنه هاست که تماشاگر احساس پرش نکند.این جوربودن ازطریق وضعیت جهت حرکت وجهت نگاه هنرپیشه ها حاصل می شود. مچ کات درتدوین تداومی ، نقش اساسی دارد ودرصحنه هایی به کار می رود که کنش واحدی را دردونمای مختلف نشان می دهد.

ملودرام: ملودرام واژه ای با معنای بسیار وسیع و متنوع است که از ترکیب دوکلمه ملودی ودرام ( نمایش ) پدید آمده است . ملودرام را به طور دقیق نمی توان ژانری مستقل محسوب کرد. در ابتدا هرفیلمی که در آن از عنصر موسیقی برای تحریک احساسات استفاده می شد، ملودرام لقب می گرفت.

بعدازمدتی این واژه دچار تغییرات شد وبه هرفیلمی که دارای ابعاد عاطفی بود اطلاق گردید. البته ملودرام گاه دارای پیرنگهای سیاسی یا اجتماعی نیز می گردید. درفیلمهای ملودرام ، تقابل بین قهرمان وضد قهرمان ، خوب وبد، فرشته وشیطان به خوبی به چشم می خورد ودرواقع موتور محرکه این نوع فیلمهاست. از آثار برجسته ملودرام در دوره ی صامت می توان به « تولد یک ملت » ( 1914 ) « ربه کا دختری از مزرعه ی سانی بروک» (1917) اشاره کرد آثاری چون « تقلید زندگی » (1959) ، ازملودرامهای ناطق هستند.

این روزها به هرفیلمی که دارای پیرنگهای عاطفی وخانوادگی باشد، ملودرام می گویند.

منشی صحنه:کسی است که جزئیات هرنما از قبیل شماره ی سکانس ونما ، لباس و آرایه ی بازیگران ، وضعیت اشیای صحنه ، جهت نگاه وحرکت بازیگران ، موقعیت آنها درصحنه وکلا نقشه ی دقیق هرصحنه با تمام اجزایش را یادداشت می کند تا درتداوم فیلمبرداری که معمولا بر اساس تداوم صحنه های سناریو صورت می گیرد، صحنه های مرتبط به هم به گونه ای درست برداشت شوند وهنگام تدوین مشکلات ارتباط صحنه ها ونماهای تداومی ایجاد نشود.

موتیف: عبارت است ازعنصر یا عناصری از فیلم که به صورت معناداری تکرار می شود.

موج نو: موج نو اصطلاحی است که ازسینما گران فرانسوی وبا عنوان نشات گرفت واز اوایل دهه ی 1950آغاز شد . این جریان در سال 1962 به اوج خود رسید. بیشترین توجه فیلمسازان این جریان ، دست یافتن به سبک شخصی است.

موج نوهایی که از ساختارهای سنتی سینمایی به ستوه آمده وبه دنبال خلاقیت در آثار خود بودند دراین راه به تعاریف سنتی توجه چندانی نداشته و دیدگاههای اگزیستانسیالیستی ( اصالت وجود بشر ) دراین آثار جایگاه ویژه ای داشت.آنها به لحاظ تکنیکی به شیوه هایی ساده چون استفاده از دوربین روی دست ، فرایندهای تدوینی ساده ، ارجاع به کنایات تعریف شده وآثار فیلمسازان قبلی گرایش داشتند وپوچگرایی از ویژگیهای نظری آنها بود.

فیلمسازانی چون « کلود شابرول » ، « ژان لوک گدار » و « فرانسوا تروفو » ازمشاهیر موج نو بودند.

موسیقی متن: موسیقی ویژه ای که برای فیلم با توجه به مشخصه های مضمونی وساختاری آن توسط آهنگساز نوشته می شود. قبل از دوره ی ناطق ، موسیقی فیلم توسط نوازندگان به صورت زنده وبه شکل بداهه نوازی درسالن سینما نواخته می شد.

مونولوگ: گفتگو باخود که نقطه ی مقابل دیالوگ یعنی گفتگو با یکدیگر است. استفاده از این تمهید آسان ودرعین حال مستلزم تجربه ومهارت است.

مووی : واژه ای است که صرفا کارکرد اقتصادی فیلم را بیان می کند. درایران اصطلاح «بفروش » یا اصطلاح لمپنی « برفوش » رایج است. این نوع فیلمها مولفه هایی شناخته شده دارند وبا تغییر آدمها ومحل وقوع حوادث ، یکی بعد از دیگری به نمایش عمومی در می آیند.

موویلا: میزی که روی آن فیلم 35 میلی متری برش وتدوین می شود. این میز دارای صفحه ی نمایشگری است که راشها را نشان می دهد تا متصدی تدوین بتواند براساس آن کارکند. در کارهای ویدیویی ودیجیتالی ، باکس تدوین نامیده میشود.

میزانسن: عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران وحرکت دوربین. درمیزانسن ، نسبت بازیگرها به یکدیگر ، نسب دوربین به صحنه وبازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای وخلاق قرار می گیرد وآنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد. به تعبیر منتقدان ، میزانسن تصرف در فضای محسوس ومادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است .واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است.

میکس کردن: ترکیب باندهای سه گانه ی گفتگو ، صدای محیط وموسیقی با هم به صورت یک باند.

نئورئالیسم: نئورئالیسم معرف نوعی سینمای مردمی است که اوج آن درایتالیاست. درواقع نئورئالیسم درهر کشوری به این معناست که با حفظ اصالت و پایبندی به واقعگرایی ، باید از تمام ظرفیت هنری وتکنیکی یک رسانه ی هنری ، به ویژه سینما بهره گرفت. آغازگران سینمای نئورئالیسم در ایتالیا بزرگانی چون « دیسکا » و « فلینی » بودند.

 

ن:---------

نامرد : معمولا به شخصیت منفی درسینمای قبل از انقلاب نامرد گفته میشد. نمونه ی بارز آن ، آثار قبل از انقلاب کیمیایی است . این آثار دوگروه از آدمهارا که به بد یا نامرد ویا خوب ومرد تقسیم شده بودند نشان می دادند وبدین ترتیب روایت فیلم را پیش می بردند درآثاری چون « قیصر » این تقسیم بندی مشهود است.

نشانه شناسی : بخشی ازدانش عمیق وگسترده ی زبانشناسی است که به بررسی مفهوم نشانه و رابطه ی دال و مدلول می پردازد. نشانه شناسی مدرن را « فردیناندو سوسور» سوئیسی به عرصه ی زبانشناسی وارد کرد. این مبحث درتفسیر آثار سینمایی بزرگانی چون « ایزنیشتاین » و « هیچکاک » به کار می رود.

نمای از روی شانه: نمایی که در آن دوربین ازبالای شانه وپشت یکی ازدوطرف گفتگو ، صورت دیگری را نشان می دهد. این نما بیشتردرصحنه های گفتگو به کار می رود.

نمای تعقیبی: نمایی است که همگام با حرکات موضوع ، آن را درکادر می گیرد. به عبارت دیگر سوژه ی فیلمبرداری دراین نما تعقیب می شود.

نمای تمام قد: نمایی است که در آن سرتاپای پیکر در کادر گرفته شود. ممکن است این پیکر جسم یا انسان باشد.

نمای خیلی درشت: نمایی که از اجزای یک شی درفاصله ی بسیار نزدیک گرفته میشود، مثل نمای چشم و لب . نمای آغازین فیلم « دیوار » اثر « آلن پارکر » که دوربین از فاصله بسیار نزدیک دست شخصیت اصلی رادرکادر دارد، بهترین نمونه ی نمای خیلی درشت است.

نمای خیلی دور: نمایی بسیار دور ازیک موضوع به شکلی که تمام اشیاء پیرامون آن به صورت ریز درکادر مشهود باشد.

نمای دور یا عمومی: نمایی که مانند نمای تمام قداست و مقداری از پیرامون آن نیز آشکار است.

نمای دونفره: نمایی که در آن نیم تنه ی دونفر درکادر باشد.

نمای شلوغ( کرودشات ) : نمایی است که پرازجمعیت و ازدحام آدمهاست وبیشتر در فیلمهای حماسی یا تاریخی به کار می رود.

نمای شیشه ای ( گلاس شات ) : گلاس شات یکی ازحقه های سینمایی است . بدین ترتیب که بخشی از صحنه روی شیشه نقاشی می شود وبعد از آن فیلمبرداری می کنند مثلا فیلم پل قدیمی که بخشی از آن تخریب شده وقرار است شکل قبل از خرابی آن ابتدا نشان داده شود، با نقاشی روی شیشه کامل می شود وبعد از آن فیلمبرداری میکنند.

نمای کرین: نمایی که با دوربین روی کرین ( جرثقیل ویژه ) گرفته می شود. به نمای کرین نمای جرثقیلی نیز گفته می شود.

نمای کلی: نمای عمومی ازصحنه را می گویند.

نمای لایی : نمایی درشت ازجزئیات یک شی ء که موقعیت خاصی در روند قصه دارد، مثل کلید، تلفن و...

نمای متحرک : نمایی که به وسیله ی دوربین همگام با موضوع گرفته می شود. به این نما، نمای تعقیبی هم گفته می شود.

نمای نزدیک: نمایی درشت ونزدیک از یک پدیده را می گویند.

نمای نقطه نظر: نمایی است که صحنه را ازدیدگاه یا دریچه ی دید یکی ازشخصیتهای فیلم نشان می دهد. نام اختصاری این نما است.

نمای واکنشی : به نمایی گفته می شود که قبل ازدیده شدن رویداد ، تاثیرات آن را در چهره ورفتار شخصیتهای فیلم می بینیم

نوراصلی: منبع نوری است که حین فیلمبرداری از صحنه ، از آن بهره می گیرند.

نورپایین: نوری که از پایین به چهره ی بازیگران به ویژه درفیلمهای ترسناک ، تابانده میشود.

نورپردازی: نور پردازی یکی ازاصلی ترین کارهایی است که پیش ازفیلمبرداری انجام میگرد. طراحی نور ، متناسب با نوع صحنه صورت می گیرد و دیدگاه هنری طراح نور با مشارکت فیلمبردار و کار گردان اجرا می شود.

نورپرداز سایه روشن: نور پردازی ویژه ای که تاریکی ونماهای سایه دار درآن برجسته است . این نوع نورپردازی بیشتر درگونه ی فیلم ترسناک وسیاه یا نو آور برای القا ء حس دلهره به کار می رود.

نورسقفی: نوری است که ازبالا برصحنه برای جداسازی موضوع ازپس زمینه تابانده میشود.

نورسه نقطه ای: نورپردازی درفیلمها معمولا ازسه جهت صورت می گیرد: نور پشتی که از پشت موضوع تابانده شده ، نور اصلی ویک نور ضعیف تر برای پوشاندن سایه ها.

نورمکمل : نوری است که نسبت به نور اصلی ضعیف است و برای پوشش دادن سایه ها و نیز نقاطی که نور اصلی آنها را پوشش نداده به کار می رود.

نور موجود: نور طبیعی محیط را نور موجود می گویند.

نوستالژیک: درفارسی بیشتر به غم غربت ترجمه می شود که ترجمه ی نا کارآمدی است و بار اصلی کلمه را منتقل نمی کند. اگر بخواهیم توصیفی از آن ارائه کنیم میتوانیم آن را به نیاز به امری یا چیزی که در حال حاضر دردسترس نیست تعبیر کنیم.

نوفه: معادل فارسی کلمه آمبیانس است که عبارت است از صدای محیط.

 

و:---------

وایپ ( محو کردن) : وایپ به جلوه ای تصویری گفته می شود که طی آن با حرکت خطی مشخصی ، صحنه ی قبلی تدریجا جای خود را به صحنه ی بعدی می دهد. وایپ از شیوه های قدیمی نقطه گذاری سینمایی است وامروزه کمتر از آن استفاده می شود.

وسترن: وسترن ، « ژانر » یا گونه ای ازفیلمهاست که با عناصری ازقبیل اسب ، مردتنها، مزرعه ، درگیری خوب وبد، هفت تیر کش و ... شناخته می شود ودر دهه های پیشین بسیار رواج داشته است. « جان فورد » به ساخت این نوع فیلمها شهره بود. « جان وین» نیز شخصیت شناخته شده ی این « ژانر» است.

ویستاویژن: یکی ازشیوه های قدیمی فیلمبرداری است که در آن، تصویر دقیق تر و واضح تر است . این شیوه درسالهای دهه ی پنجاه رایج بود وامروزه چندان کاربردی ندارد.

 

ه:---------

هابیت: کوتوله هایی که به قهرمان کمک می کنند . این اصطلاح از زمان ساخت « ارباب حلقه ها » درسینما باب شده وتدریجا وارد فرهنگ سینمایی ایران نیز شده است. نقشهای « اسدال... یکتا » را بیشتر هابیتی می گویند.

هالیوود: تپه های هالیوود منطقه ای درکالیفرنیاست که تایک قرن قبل محل باغهای پرتقال ولیمو بود. اما اینک هالیوود با سینما وفیلم شناخته می شود. جایی که سینما در آنجا شرکتهای فیلمسازی بسیار عظیمی چون « یونیورسال » « متروگلدین مایر» ، «کلمبیا» و.... دارد. اولین استودیوی فیلمسازی هالیوود را دیوید هورسلی به سال 1911 تاسیس کرد. کلمه ی هالیوود بیانگر نوعی شیوه ی بیان سینمایی خاص است که مشخصه های غالب آن عبارتند از : صراحت بیان ، عامه فهم بودن، حرفه ای بودن ، استفاده ازهنرپیشه های معروف وستاره سالاری.

هنرورز: اسم محترمانه ای که برای سیاهی لشکر درفیلم است.

هنری : صفتی است برای آثار یا بازیگران شاخصی که برگزیده و گزیده کارند. مشخصه اصلی آنها اندیشه ورزی و اندیشه سازی است. آثاری چون « هامون » اثر جاودانه ی مهرجویی  درایران  وسه گانه ی کیلو فسکی ( سفید ، آبی ، قرمز) درسینمای جهان اشخاصی مانند کوبریک درکارگردانی وبازیگر فقیدی چون مارلون براندو دردوران اوج بازیگری ، نمونه ی بارز آثار واشخاص هنری هستند.

 

ی:---------

یک پارچگی: بیانگر میزان ودرجه ی ارتباط عناصر واجزاء مختلف فیلم است که سیستمی فرمال و یکپارچه یا ناهمگون را نتیجه می دهد.

یول براینر: شخصیت محبوب طاس سینمایی جهان که درفیلمهای مهمی چون «سلطان ومرد» بازیهای درخشانی ارائه کرد. وی معروفترین بازگر طاس تاریخ سینماست. از این جهت به هر بازیگر طاس سینمای ایران که در نقش خود خوش بدرخشد، گفته می شود که بازی « یول براینری » ارائه کرده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد